چراباید خانه‌ی شهر کرمان را حفظ کرد!

 مردم کرمان می‌خواهند تا از تخریب خاطراتشان جلوگیری کنند.

خانه شهر کرمان نزدیک به پنجاه سال در مراسم ملی همراه شهروندان کرمانی بوده و اکنون در معرض تخریب است.

 

_زمستان1395_

 خانه ی شهر کرمان، بنایی است عمومی متعلق به حدود نیم قرن پیش که حالا با خطر تخریب دست و پنجه نرم می کند. این ساختمان که از بدو تاسیس تا کنون شاهد وقایع تاثیر گذاری بوده، تا سال 1357(سال پیروزی انقلاب اسلامی) محل پذیرایی از شخصیت های برجسته و تراز اول مملکت بوده است.کنفرانسهای مهم،مراسم سلام رسمی معمول در آن دوران و تصمیم گیری های سرنوشت ساز مربوط به شهر و استان کرمان در این محل صورت می گرفت. پس از انقلاب و تا سال 1372 محل دادگاه انقلاب اسلامی بوده است وبازهم سرنوشت هایی در آن رقم می خورد، پس از انتقال دادگاه به ساختمان جدید، محل برگزاری مراسم مختلف از جمله جشنواره ی فیلم کودکان در کرمان،کنسرتهای محلی،مراسم فرهنگی، جلسات انتخاباتی،جشنواره ی موسیقی نواحی، رادیو انقلاب و محل ملاقات مردم با رهبری در سال 1382 بوده است و در حال حاضر نیز جلسات شورای شهر در آن برگزار می شود.

© صادق واعظی
© صادق واعظی

 

اما ماجرای تخریب خانه شهر کرمان به سال 88 بازمی‌گردد. زمانی که طرح ساختمان جدید استانداری کرمان مورد تایید استاندار وقت قرار گرفت. طبق نقشه‌ای که برای این ساختمان تعریف‌ شده، بخشی از خانه شهر در محوطه آن قرار دارد و ورودی ساختمان جدید نیز از خانه ی شهر می گذرد، از این رو از همان ابتدای امر واضح بود که سرنوشت این بنای تاریخی چیزی جز تخریب نخواهد بود و سرانجام نیز در آذرماه 94،سیف الهی معاون عمرانی استاندار کرمان با ارسال نامه ای از شورای شهر می خواهد تا ساختمان را تخلیه کنند. مسئولان امر واکنش های متفاوتی به این موضوع  داشته اند،  مشرفی، رئیس شورا به استانداری، پاسخ داده بود که «در صورتی حاضر به تخلیه خانه شهر هستیم که جای دیگری را به ما بدهند.». در تازه ترین واکنشها نیز "علی بابایی" شهردار کرمان، گفته است: سردرِ ساختمان در محل سالن خانه‌شهر دیده شده و قرار بوده دو، سه دهنه از این سالن تخریب شود تا ساختمان استانداری تکمیل شود.  بابایی با اشاره به مصوبه‌ کمیسیون ماده پنج افزود: اعضای شورای شهر تصور کردند کل ساختمان قرار است خراب شود؛ به همین دلیل برخی اعضای شورا مخالفت کردند.وی با اشاره به احداث سالن همایش‌ها به‌جای خانه‌شهر با یک‌هزار و ۵۰۰ صندلی خاطرنشان کرد: استانداری در نامه‌ای اعلام آمادگی کرده است در صورت اقدامات لازم شهرداری و شورا ظرف ۲۰ روز آینده، چهار میلیارد تومان به احداث سالن همایش‌ها اختصاص دهد.رئیس شورای شهر کرمان هم در این خصوص به «پیام ما» گفته است: «تخریب خانه شهر از سالن آن شروع می‌شود. » علی‌اکبر مشرفی افزود: «قرار شده درازای تخریب این سالن، از همان شروع تخریب، استانداری 2.5 میلیارد به شهرداری دهد تا در کنار ساختمان جدید شهرداری، سالن یک هزار و 500 نفری ساخته شود.» وی اضافه کرد: «الان سه تا چهار ماه هست که از خانه شهر استفاده نمی‌شود چراکه ایمنی ندارد ... . بازسازی سوله خانه شهر هم کار آسانی نیست چراکه این سوله با معیارهای 40 سال پیش‌ساخته شده و کار سختی است.»و ...

نکته ی قابل تامل در واکنشهای فوق، تاکید اکثر مسئولین بر تامین فضای جایگزین برای شورای شهر است در حالی که دغدغه ی مردم کرمان و فعالان حوزه ی میراث فرهنگی، ارزشهای معماری و البته هویتی خودِ بناست که به قطع با هیچ بنای جدیدی قابل جایگزینی نخواهد بود.از این رو طی چند روز گذشته  مردم و متخصصان در جریانی متحد و با تشکیل کمپینهایی سعی در بیان اعتراض خود به این تخریب داشته و خواستار حفظ و بازسازی خانه ی خود شدند.

 

© صادق واعظی
© صادق واعظی

به گفته ی مهدیه مهدی نژاد کارشناس ارشد معماری و دستیار سردبیر فصلنامه ی ویلا که خود متولد کرمان است: این بنا از آن جهت حایز اهمیت است که اولا به خوبی ویژگی های معماری زمان خود(دهه 40 خورشیدی) را به  نمایش می گذارد. در دهه ی 1340 در ادامه ی انتقاد های سنت گرایان غربی از مدرنیته و با ورود این تفکرات به ایران توسط افرادی چون سید حسین نصر، و بر اثر پیدایش نوعی حس ملی گرایی ، تصمیمی همگانی برای حفظ منشها و ارزشهای بومی ایران به وجود آمد. معماران نیزازاین جریان بی تاثیر نبوده و هر یک به شیوه ای سعی در برقرای ارتباط میان ارزشهای معماری گذشته ی ایران و جریانات روز دنیا داشته اند، گاه با استفاده ی مستقیم از عناصر و موتیف های معماری اسلامی و گاه به شیوه ی استعاری و با خلق حال و هوایی آشنا  برای کاربر.

بیشترین تاثیر این جریان را می توان در ساختمان های عمومی شاخص ساخته شده در این دوره در پایتخت ایران دید، ساختمان هایی نظیر تاتر شهر( 1346 علی سردار افخمی) و برج آزادی( 1349حسین امانت) ، این بناها چنان واجد ارزش بوده اند که با گذر زمان نقش نمادین در هویت مردم تهران و ایران پیدا کرده اند و همچنان به عنوان مراکزفرهنگی  فعال و تاثیر گذار کشور فعالیت می کنند.

همزمان با این فعالیتها در تهران، اصغر اصفهانی، معمار کرمانی در گوشه ای دیگر از این کشور بنایی را خلق می کند که برای مردم کرمان ارزشی برابر با برج آزادی را داشته است.

صارمی نیز معماری شکل گرفته در این دهه را، ترکیبی از معماری مدرن و معماری گذشته ی ایران دانسته(صارمی 1383،191) و این گذشته گرایی در معماری ایران را نه صرفا مختص این دوره، بلکه ناشی از گسست از سنت در دوره ی پهلوی اول و و شکل گیری دیدی رمانتیک و نوستالژیک به آن می داند که در سراسر این سالها به موازات گسترش معماری مدرن غربی وجود داشته و در دهه های 30 و 40 نیز تکرار می شود(صارمی، 1385،129)

 

© صادق واعظی
© صادق واعظی

دومین نکته ی جالب توجه در این اثر مشابهت آن با Palácio da Alvorada (English: Palace of Dawn) اثر اسکار نیمایر معمار برزیلی و از شخصیت های شاخص جریان معماری مدرن است. این دو بنا هم به لحاظ فرم و هم تاحدودی از جنبه ی کاربری شباهت هایی دارند. خمیره اصلی کارهای نیمایر آهن و پولاد و بتن است. اما او این مواد سخت و زمخت را در قالبی نرم و ظریف عرضه کرد. نیمایر بارها گفته بود که فرم های سخت و زوایای حاد و تیز را دوست ندارد. در طرح های او سطوح سخت آهن و بتن با هارمونی نرم و مواج به رقص در می آید. او گفته بود که خمیدگی ها و انحناهای آثارش را از کوه های برزیل، امواج رودها و دریاهای میهن و همچنین پیکر موزون زنان کشورش الهام گرفته است. در معماری نیمایر خلاقیت و تخیلی جسورانه دیده می شود. او معماری را به گردش آزاد رنگ و نور و فضا نزدیک کرد و حتی بناهای سنتی را با نگاهی تازه و بدیع بازساخت. بطور مثال در کلیسای جامع برازیلیا، درون کلیسا به جای فضای گرفته و تیره و تار قدیم، فضایی پر روح، زنده و جاندار است که در آن رنگ و نور به پرواز در آمده است. او معتقد بود که در سطوح صاف و تیز حس و نشانی غیر انسانی وجود دارد. به نظر او سطوح ملایم، خمیده و ظریف به طبع و ذوق انسان نزدیک تر است. وی در مقاله ای می گوید که پیکر انسان برای ما آشناترین و طبیعی ترین فرم خارجی است. در بدن آدم هیچ زاویه ای نیست، همه اندام ها با نرمی و پیچ و خم های ظریف به هم گره خورده اند.

ساختمان نیمایر حدود ده سال پیش از خانه ی شهر کرمان ساخته شده و در لیست میراث تاریخی برزیل قرار دارد.به گفته ی محمد حسی اصفهانی فرزند اصغر اصفهانی وی هرگز به برزیل سفر نکرده است، از این رو چگونگی ارتباط این دو اثر مشخص نیست اما با توجه به جریانات مذکوردر جامعه ی معماری ایرانی در دهه ی چهل و محل تحصیل معمار (دانشگاه تهران ) ، می توان چنین نتیجه گرفت که اصغر اصفهانی در طراحی ساختمان خانه ی شهر کرمان در پی ترکیب معماری مدرن جهان  با معماری ایرانی گذشتگانش بوده است و در نهایت با استمداد از آموزه های نسل خویش دست به طراحی ساختمانی زده که در عین پاسخگویی به نیاز های انسان معاصر به هیچ وجه با بستر سنتی اش غریبه نیست.

 

© صادق واعظی
© صادق واعظی

 

امیر عباس ابوطالبی، معمار ایرانی و سردبیر فصلنامه ی تخصصی معماری ویلا بر این باور است که این ساختمان در دوره ای طراحی شده که حکومت و مردم در حال نزدیک شدن به یکدیگر بوده اند و کاخ های سلطنتی ایزوله جای خود را به ویلاهای شهری با کارکردهایی فرهنگی و اجتماعی می دادند. فعالیت هایی که به صورت مستقل در فضاهای بیرونی و درونی قبل از آن دوره اتفاق می افتاد، به سمت فعالیت های جمعی و مردمی دموکراتیک در پلازاها و میدان های شهری پیش می رفت.به گفته ی او انقلاب 57 ایران (یک دهه پس از ساخت این بنا) شاهدی است بر این مدعا. طبق ماده ی اول از اساسنامه ی سازمان میراث فرهنگی کشور:«ميراث فرهنگي شامل آثار باقيمانده از گذشتگان است که نشانگر حرکت انسان در طول تاريخ مي­باشد و با شناسايي آن زمينه شناخت هويت و خط حرکت فرهنگي او ميسر مي­گردد و از اين طريق زمينه­ هاي عبرت براي انسان فراهم مي آيد. تخریب این اثر که نماینده ی فرهنگ و تاریخ معماری و فعالیت های اجتماعی وفرهنگی نسل خویش است، غیر حرفه ای ومغایر با خواسته های مردم و حکومت است» .

 

© صادق واعظی
© صادق واعظی

 

© صادق واعظی
© صادق واعظی