بهرام شیردل:
نگرش به معماری بهرام شیردل - امیرعباس ابوطالبی
چشمانداز معماری در ایران تغییر قابل توجهی را پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۶ میلادی تجربه کرد؛ زیرا نسل معماران منسجمی که از حمایت فرح پهلوی بهرهمند بودند بهتدریج کمرنگ شد و راه را برای گروهی درهم و مستقل از مهندسان ایرانی هموار کرد تا صحنه را بهدست بگیرند.
«بهرام شیردل»، معمار تحسینشدهی بینالمللی با کارنامهای پر از موفقیتهای چشمگیر در سال ۱۹۹۵ میلادی به ایران بازگشت و بدینسان نقطهی عطف مهمی را در معماری معاصر ایران رقم زد. بازگشت شیردل، موجی از نوآوری و آزمایش را در میان نسل جدیدی از دانشآموختگان معماری با بهچالش کشیدن هنجارهای طراحی مرسوم و کاوش در شیوههای معماری غیرمتعارف برانگیخت.
او در چشمانداز ناخوشایندی که در معماری ایران جلوهگر بود بهعنوان کاتالیزوری برای تغییر ظاهر شد؛ گفتمان و عملکرد معماری در ایران را تغییر داد و بنیانگذار دورهی جدیدی از تعالی معماری شد که با خلاقیت، نوآوری و تلفیقی از تکنولوژی و درسها هدایت میگردید. بیتردید ظهور او بر دانشجویان مشتاق و جامعهی معماری ایران از گذشته تا به امروز تأثیر ژرفی نهادهاست.
دیدگاه شیردل بهگونهای تکامل یافتهاست که حتی مفاهیمی سنتی مانند چهارباغ را نیز دربر میگیرد؛ این مفاهیم منعکسکنندهی تحول نقش او در شکل دادن به جلوهی جدیدی از معماری معاصر ایرانی است. با این حال، پذیرش و حمایت از ایدههای پیشگام شیردل توسط سیستم دولتی، نامشخص است و سببساز بهوجود آمدن این پرسشها شدهاست که آیا نظم مستقر، چشمانداز این آیندهنگر برجسته را دربر خواهد گرفت یا خیر!
بهرام شیردل
همانگونه زندگی میکند که نمیاندیشد!
مقایسهی این روزهای «بهرام شیردل» با دیگر معماران معاصر ایرانی، پرسشها و ابهامات زیادی را درون ذهن ایجاد میکند؛ مقایسهای که در پارهای از موارد نمیتواند درست باشد؛ نخست اینکه شیردل، معماری است که در باب نظریات معماری بسیار قوی ظاهر شدهاست و پیشینهی مسئولیتهای علمی در مهمترین دانشگاههای جهان را دارد و دیگر اینکه او و تعداد کمی از معماران ایرانی، اعتبار بینالمللیشان را در فضایی شفاف و رقابتی بهدست آوردهاند؛ بنابراین، ما میتوانیم فقط او را با معمارانی مقایسه کنیم که از هردوی ویژگیها بهرهمند هستند و این راه را پیمودهاند. این گفته بههیچروی به معنای نادیده گرفتن وجود معماران بزرگ دیگری در معماری معاصر ایران نیست.
من این شانس را داشتم که در سال ۱۳۸۲ و پیش از دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشدم وارد دفتر معماری شیردل شوم و چندین سال از او بیاموزم. این تجربه سبب شد تا امروز بتوانم با یقین بگویم که او اهل اطوار و نمایش نیست و همانگونه زندگی میکند که نمی اندیشد!
امیرعباس ابوطالبی