"اجسام طراحی شده توسط آلوار آلتو را می توان در بسیاری از فضا ها استفاده کرد. در فنلاند، طراحی های آلوار آلتو در همه جا حضور دارد."
پروفسور لارس پترسون
برگردان: هانیه فرج زاده
در طول دهه ۱۹۳۰، آلوار آلتو در پی کسب تجربه ی کار با چوب، به ساخت مجسمه ها و فرم های انتزاعی، نامنظم و منحنی، با استفاده از چوب چندلایه، پرداخت. با استفاده از این دانش، او توانست مشکلات فنی مربوط به انعطافپذیری چوب و همچنین تدبیر اندیشیدن در مورد مسائل فضایی که در طراحیهایش به آنها برخورد میکرد را حل کند.
تجربههای اولیه آلوار آلتو با چوب و درعینحال دور شدن از مدرنیسم خالص، باید در فرمی ساختهشده امتحان می شد. با گرفتن سفارش طراحی ویلا مایرا (۱۹۳۹) در نورمارکو این تجربه به ورطه آزمایش کشیده شد. یک ویلای لوکس برای زن و شوهر جوان کارخانهدار، هری و مایره گالیلسنس. گالیلسنس بهعنوان کارفرمای اصلی، نهتنها با آلوار، بلکه با آینو آلتو نیز همکاری نزدیکی داشت، باعث الهام بخشی به آنها در کارشان شد. در طراحی اصلی قرار بر این بود که ویلا شامل یک گالری هنری خصوصی شود، اما این مورد هرگز ساخته نشد. ساختمان یک فرم U شکل در اطراف محوطه ی میانی سایت دارد که در مرکز آن استخری به شکل نامنظمی قرارگرفته است. در کنار استخر، یک سونا به سبک روستایی اجراشده است که به سنت های فنلاندی و ژاپنی اشاره دارد. طراحی ویلا، ترکیبی از تأثیرات متعدد سبک هاست است، از فنلاند سنتی بومی گرفته، تا فنلاند مدرنی که تحت تأثیر معماری انگلیسی و ژاپنی است. درحالیکه ویلا بهوضوح برای یک خانواده ثروتمند طراحیشده است، بااینوجود آلوار آلتو استدلال می کند که این نیز تجربه ای است که در طراحی حجم مفید خواهد بود.
آلوار آلتو یک استاد بینالمللی اجتماعی بود که تأثیر فرهنگی عمیقی داشت. او درزمینه های دانش بسیار خوبی داشته و کارهایش بر هنرهای مختلف تأثیر می گذاشت.
"آلتو توانایی دیدن تصویر بزرگی ازآنچه در اطراف او اتفاق می افتاد را در خود داشت. او نهتنها متفکر بود، بلکه یک سازنده بود - او پیشگام تغییر بود. "
شروع به کار معماری آلوار آلتو در دهه ۱۹۳۰ رخ داد. پروژههایی که نمونه ای از آثار هنری را به شمار می آمدند، از قبیل آسایشگاه پایمو، کتابخانه ویبرگ و ویلا مایرا، که موقعیت او را علاوه بر معمار بودنش بهعنوان طراح نیز تثبیت کرد. کارهای بعدی او ازجمله ویلای لوییس کره، تالار فنلاند و مرکز آلتو از سنایوکی، رد پای آلتو را در نقشه طراحی جهان تثبیت کرد.
آثار طراحی آلتو بر اساس تفکر گسامکانسورک قرن نوزدهم است. او نهتنها ساختمان، بلکه محیط اطراف، فضای داخلی، مبلمان و وسایل روشنایی را طراحی می کرد تا تجربه ی یک بستر در هماهنگی کامل با یکدیگر را فراهم کرده باشد. از آن به بعد، برای آنکه مبلمان و وسایل روشنایی با پروژههای معماری تطابق داشته باشد، اسباب داخلی را نیز خود آلتو طراحی می کرد و اینگونه این لوازم به بسیاری از ویلاهای شخصی و فضاهای عمومی راه پیدا کردند.
در حقیقت، مکتب رمانتیک ملیگرایانه در وجوه بسیاری از تولیدات آلتو به چشم می آید. پایه های اصول تولید اثر هنری را میتوان در تمامی طرح های او و همچنین در جزئیات مهم ازجمله دستگیرههای در پیدا کرد.
طراحی های آلوار آلتو و چهبسا طراحی فضای او اغلب شامل اصول اجتماعی بود.
پتروسون می گوید: "محصولات آلتو برای تزئین بسیاری از فضاها مورداستفاده قرارگرفتهاند. در فنلاند، ما با طراحیهای آلتو بزرگشدهایم." و فهرستی از مراکز متفاوت طراحیشده به قلم آلتو از قبیل مهدکودک، مدارس، کتابخانهها، بیمارستانها و سالن های کنسرت را تهیه می کند، و نظر بر این دارد که "آلتو در همهجا هست".
آلوار آلتو - هنر و البته شکل مدرن آن نهتنها انسان را معمار؛ که طراح، هنرمند، فیلسوف و شخصیت فرهنگی معرفی می کند.
"در هر موقعیت باید یکراه حل چندوجهی برای تناقضات به دست آورد. تقریباً هر کار طراحی شامل هزاران عنصر متضاد متفاوتی است که تنها بااراده انسان هماهنگ می شوند. این هماهنگی نمیتواند بههیچوجه از طریق هنر به دست آید.
چوب پاسخی به کاوش های آلتو بود تا بتواند عملکردهای مختلف را باهم هماهنگ کند. در طراحی سقف چوبی، از گرما بخشی متر یالهای ارگانیک استفاده کرده و با پنجرههای مشبکی که اغلب در طرح سقف منحنی قرار دارد، ترکیب کرد. از اواسط دهه ۱۹۶۰، سقف چوبی، به جریان اصلی در معماری پستمدرن و معاصر تبدیل شد. پیدایش این سبک متمایز را از خلاقیت ویژه ی آلتو داریم.
اساس برنامه ی آلتو، طبیعت و زیستشناسی هستند؛ این علوم عنوان مقدمه مقاله ای از مارچلو فاجیوال هستند که به آلتو اختصاص دادهشده است و توسط زانیچلی منتشر شد.
فاجیوال اعلام می کند که "طبیعتگرایی آلتو یک الگوی شکلگیری بیولوژیکی و رشد است". این ارجاع به ماهیت را میتوان در برنامهریزیهای استاندارد یافته نیز پیدا کرد.
به گفته وی، استانداردسازی باید طبیعی باشد؛ بهعبارتدیگر، این مهم باید بهعنوان یک سیستم مبتنی بر عناصر بی نهایت باشد که به تغییرات پیوست های از اشکال که بهطور ارگانیک رشد می کنند راه می دهد. استانداردسازی در معماری باید همان مسیر الگوی بیولوژیکی را طی کند که بر "حیات اشکال" تأثیر می گذارد.
فرنوش دهش ll ویلانیوز