کرسی نقد و نظریه پردازی ویلا مزرعه

توسعه‌ی آکادمیک ویلا

کرسی نقد و نظریه‌پردازی ویلا_مزرعه

مبانی نظری
ارائه‌دهنده‌ی کرسی: امیرعباس ابوطالبی
معمار، ژورنالیست و پژوهشگر مؤسسه‌‌ی پژوهشی معماری شیخ بهایی

 

یکشنبه 22 مردادماه 1402

نظریه‌ی «ویلا_مزرعه» در ایران با نگاهی به‌ مفهوم ویلا، تخریب سرزمین و روش‌های منع هدررفت منابع

مقدمه:
ویلا، واژه‌ای وارداتی از زبان لاتین است که امروزه در فرهنگ واژگان معماری بسیاری از کشورهای جهان ازجمله ایران جاافتاده است. هرچند ویلا دارای جایگاه مرکزی در تاریخ معماری غرب است، اما این ایدئولوژی در تمدن‌های همسایه هم‌چون ایران، یونان و مصر دارای ریشه‌های طولانی‌تری است. ویلا از زمان‌های قدیم، نوعی ساختمان بوده که بیش از انواع دیگر با تولیدات ادبی ارتباط برقرار کرده است. این ادبیات همواره به ایدئولوژی تقویت "اوتیوم" و یا پایداری یک زندگی سالم، وفادار بوده است. سنت‌های قدیمی ادیبانه، زندگی ویلایی را در قالب طراحی، شعر، موسیقی، افسانه، نامه‌ها، گفت‌وگوهای ویلایی، عاشقانه‌ها، رساله‌ها و تمرینات جسمانی جشن می‌گرفته‌اند.
ازآنجایی‌که ادبیات، انبار اصلی و اولیه‌ی اسطوره‌های ایدئولوژیک است، ایدئولوژی ویلا در هر دوره‌ای فرهنگ ویلایی زمان خود را منعکس کرده و در شعر و نثر به‌نمایش درآورده است؛ درواقع، آثار ادبی فقط روایتگر گذشته‌ی ویلاها نبوده‌اند، بلکه مفاهیم ویلایی را در زمانه‌ی پس از آن نیز ارتقا داده‌اند. هر تجسم ویلایی با احیای ادبیات ویلایی همراه است، هم‌چنین در کنار ادبیات، هنرهای تجسمی، نقاشی و مینیاتور این ایدئولوژی را تقویت می‌کنند؛ بنابر نظریات «جیمز آکرمن»، مورخ برجسته‌ی معماری، گونه‌شناسی ویلا به‌نوع خاصی از معماری، فرهنگ و یا ملاحظات تاریخی محدود نمی‌شود، بلکه یک پدیده‌ی اجتماعی و ایدئولوژیک است که تنها درگذر تاریخ قابل ‌تشخیص است. این گونه‌شناسی همواره برای توصیف هرنوع خانه‌ای استفاده می‌شود که دارای یک حیاط جداگانه است و به‌هیچ‌یک از سبک‌ها یا اندازه‌های معماری خاصی شباهت ندارد. محوطه‌ی این خانه گاهی به‌صورت طبیعت وحشی و غیرهندسیِ طراحی‌نشده به آن الحاق می‌گردد.
برنامه‌ی اصلی ویلا بیش از دو هزار سال از زمان رم باستان دست‌نخورده باقی‌مانده است؛ این ثبات باعث شده که گونه‌شناسی ویلا در مقابل دیگر گونه‌های معماری منحصربه‌فرد باشد؛ گونه‌هایی که فرم و برنامه‌یشان متغیر است؛ دلیل این دست‌نخوردگی در برنامه‌ی ویلا این است که نیازهایی که در شکل‌گیری آن وجود دارند، مادی نیستند و براساس مسائل روان‌شناختی و ایدئولوژیک شکل گرفته‌اند و به‌طورکلی به موضوعات اجتماعی و علمی برنمی‌گردند.
ویلا کم‌تر از سایر انواع معماری به فرم وابسته است؛ چراکه الزامات اوقات فراغت دارای اطلاعات واضحی نیستند و برنامه‌ی ویلا در معماری، شخص‌محور است؛ اما دو مدلِ متضادِ ثابت در گونه‌های ویلایی به‌وجود آمده است: نخست، مکعبی فشرده با حیاط درونی و دوم گسترشی باز در میان محیط طبیعی. شیوه‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی که در اطراف ویلا رشد می‌کنند می‌توانند به‌عنوان "فرهنگ ویلایی" شناخته شوند. تجربه‌ی این تلاش‌ها از زمان پیدایش اولین غارها آغاز و در گذر زمان به باغ‌های بابل، ویلاهای باستانی، "ویل"های رومی، "ویله"های فرانسوی، ویلاهای انگلیسی، فرهنگ ویلانشینی مدیترانه‌ای، فرهنگ ویلاهای حومه‌ی شهری و درنهایت به ویلاهای اجاره‌ای در مناطق گردشگردی و تفریحی رسیده است، بدون اینکه تغییری در ماهیت "نیاز" به آن به‌وجود آمده باشد. «برکارت» مورخ قرن نوزدهم بر این عقیده است که فرهنگ ویلانشینی براساس خویشاوندی معماری با طبیعت اطرافش مطرح می‌شود؛ این فرهنگ بیش‌تر ‌به‌عنوان یک پدیده‌ی ایدئولوژیکی قابل فهم است تا به‌عنوان یک ساختار و ادراک شهودی و می‌تواند به‌عنوان یک پدیده‌ی تاریخی و هنری مورد مطالعه قرار بگیرد. این مفهوم، نشانه‌ای برای ارائه‌ی این نظر است که فرهنگ ویلانشینی موضوعی فراتر از اروپای غربی بوده و ممکن است از ویلاهای باستانی در ایران، رم و یونان الهام گرفته باشد. باغ‌های دوره‌ی باستان در تمدن بابل به‌طور واضح به‌عنوان کهن‌ترین گونه‌ی ویلاییِ طراحی‌شده توسط انسان توصیف می‌شوند؛ با این وصف، ویلا یک پارادوکس فرهنگی است و برخلاف خانه که در ساختاری ساده برای تأمین نیازهای اولیه‌ی انسان ایجاد می‌شود، محصول خیالی هنرمندانه است که بر آینده‌نگری تأکید دارد.
زندگی ویلایی در نگاه نخست، مجموعه‌ای از برتری‌های فیزیکی و غیرفیزیکی را وارد ذهن انسان می‌کند؛ سلامت، آرامش، تفریح، گفت‌وگو و حتی گناه! از این دریچه، مأموریت ویلا به‌وجود آوردن یک زندگی خیالی، درون زندگی واقع‌گرایانه‌ی بشر به‌شمار می‌آید. زندگی ویلایی دارای خیالاتی هوس‌انگیز است که برای ارتقای واقعیت‌های اطرافشان تلاش می‌کنند. ما نمی‌توانیم زندگی ویلایی را در روزگار معاصر به‌عنوان مقوله‌ای جدا از زندگی شهری در نظر بگیریم؛ ویلاها دیگر به‌انجام وظایفی مستقل مشغول نیستند، بلکه به‌عنوان پدیده‌های ایدئولوژیکی در تضاد با محتوای شهری ایفای نقش می‌کنند. بررسی مفهوم "اوتیوم" در مقابل "نگوتیوم" در علم واژه‌شناسی و فرهنگ معماری معاصر تأییدی بر این ادعا است. ایدئولوژی ویلاها با مردم‌سالار شدن جوامع، رفته‌رفته به بدنه‌ی متوسط جامعه انتقال یافته و یک جهش رادیکالی در تاریخ زندگی ویلایی را به‌وجود آورده است.
در طول تاریخ، ویلا افکار، ایده‌ها و آرزوهای انسان را برای خلق بهشت زمینی به‌نمایش گذاشته است، از لحظه‌ی هبوط انسان به‌روی زمین و از دوران غارنشینی تاکنون و آینده‌های دور، همواره در انسان، بی‌قراری، فراق و دوری از اصل خویش، تقویت‌کننده‌ی نیاز وی برای ترسیم و نمونه‌سازی پیام‌هایش بوده است؛ درحقیقت، ویلا یک هنر پیام‌رسان اولیه برای ابراز آرمان‌های خیالی انسان گمشده روی زمین به‌شمار می‌آید. معماری ویلا در گذر تاریخ، در جست‌وجوی حیاط‌خلوتی در زندگی روزمره‌ی انسان بوده است تا فارغ از محدودیت زمان و مکان، او را به درون خویش باز گرداند و در طبیعت رها سازد.
تعامل و گفت‌وگوی آزادانه‌ی ویلا با عناصر طبیعی آن را به یکی از بسترهای آرمانی مکالمه برای اکتشافات معماری تبدیل کرده است، اگرچه ویلا در فرم و کالبدش به‌عنوان رسانه‌ای از تفکر و ایده‌های معمارانه و ساختمانی مطرح است، اما تجربه‌های زندگی ویلایی در قالب شعر، موسیقی، ادبیات، عارفانه‌ها، عاشقانه‌ها و انواع هنرها آن را بیش از هر اندازه‌ای به‌عنوان رسانه‌ای از امیال، خواسته‌ها، نیازها و وسوسه‌های انسان، در طول تاریخ برجسته می‌نماید. در میان نوشته‌های باستانی آمده است که پدیده‌ی ویلا همواره به‌عنوان فرار انسان از واقعیت‌ها و در مقابله با مسائل شهری و مذهبی استفاده می‌شده است.
دومین کتاب از چهار کتاب معماری که توسط «آندره پالادیو» در سال 0751 میلادی نگاشته شده به معماری خانه‌های ویلایی اختصاص داده شده است؛ در این کتاب به‌ترتیب زیر به اهمیت سه‌گانه‌ی تولید و امکانات ویلا پرداخته شده است:
اول: تمرینات پیاده‌روی، سوارکاری و بهبود کشاورزی؛
دوم: حفظ حریم خصوصی برای حفظ سلامت مالک.
در جای دیگر از این کتاب آمده است: «یک ویلا محلی برای بازنشستگی، لذت بردن، خوابیدن و ایجاد باغی بدون تجمع و آزارهای همگانی است». ویلا در عصر حاضر به‌دنبال همان باغ است و دیگر هیچ! سپس ویلا به یک فضای خانوادگی بدل گردید؛ یک فضای اجتماعی و یک محل تفریحی، اما هم‌چنان یک فضای اختصاصی است. انسان در ویلا ذهن خسته‌ی خویش را تا حد زیادی از آشفتگی‌های زندگی شهری رها می‌کند و بازمی‌سازد تا بی‌سروصدا به مطالعه و تفکر بپردازد و برخلاف "خانه‌های شهری" به‌سادگی خوشبختی را به‌دست آورد.
زندگی ویلایی و ایجاد کیفیت فضایی ازطریق ارتباط با عناصر طبیعت از دوران ایران باستان در معماری ایرانی و گونه‌شناسی باغ ایرانی وجود داشته است و حتی گفته می‌شود که منبعی الهام‌بخش برای پیدایش ویلاهای رمی بوده است؛ به‌عنوان نمونه، می‌توان از باغ‌های معلق بابل و کاخ آپادانا یاد نمود. در معماری دوران اسلامی نیز این ایدئولوژی در نقاط مختلف ایران مورد استفاده قرار گرفته است؛ در این راستا، می‌توان به باغ ارم شیراز، باغ فین کاشان و باغ شازده‌ی ماهان کرمان اشاره کرد. گونه‌شناسی ویلا از دوره‌ی قاجار جهت به‌رخ کشیدن موقعیت اجتماعی و اقتصادی اشخاص و خانواده‌های سرشناس در ایران رواج پیدا کرد. در روزگار معاصر، صاحب ویلا بودن امری مختص زندگی مدرن شهری در ایران است و درنهایت به‌مرور زمان وارد سبد نیازهای مردم طبقه‌ی متوسط شده است و می‌توان گفت درحال‌حاضر به‌نوعی بخشی از سبک زندگی این طبقه محسوب می‌شود.

VILLA FARM THEORIZING

ویلا
و فرار از شهر!
بیش‌ترین میزان تقاضای ساخت ویلا در محیط‌هایی است که دارای آب‌وهوایی به‌نسبت خوشایند هستند و هم‌چنین مکان‌هایی که زیرساخت‌های مطلوب کالبدی و ذهنی طبیعی دارند؛ این یعنی بیرون یا نزدیک شهرها و روستاها. در گذشته‌ای نه‌چندان دور تقاضای شدید شهرنشینان و هجوم آن‌ها به نزدیکی‌های شهرها و روستاها و ساخت ویلا سبب شد تا دولت به‌سرعت و باشتاب فراوان نسبت به تهیه‌ی طرح‌های هادی روستاها و بازبینی طرح‌های جامع شهرها اقدام نماید تا جلوی توسعه‌ی غیرمنطقی بافت سکونتگاه‌ها را بگیرد.
نکته‌ی مهم در این میان، توسعه‌ی تدریجی بافت شهرها و روستاها در برنامه‌ای ده ساله و بر مبنای جمعیت خود آن شهر و روستا یا مهاجرت‌های احتمالی است و زمین‌هایی که در جوار آن‌ها به این ساکنان اختصاص دارد (به‌جز در موارد محدود، طرح‌های گردشگری که آن‌هم به‌طور معمول قابل انتقال مالکیت نیستند). آن چیزی که ویلا یا همان مسکن دوم تفریحی تلقی می‌شود در طرح‌های توسعه‌ای در نظر گرفته نمی‌شود؛ بنابراین، این‌گونه از گونه‌شناسی مسکونی به‌طور جدی داخل بافت‌ها قرار نمی‌گیرد؛ ازاین‌رو، سختگیری‌های زیادی نسبت به ساخت‌وسازهای مجاور بافت‌ها اعمال می‌شود که در بیش‌تر موارد تخلف و در پاره‌ای موارد جرم به‌شمار می‌آید.
با این مقدمه، چهار مسئله‌ی اصلی پیرامون ویلا، تخریب سرزمین، نیاز یا سبک زندگی شکل می‌یابد که پس از برگزاری کرسی نقد و نظریه‌پردازی در این حوزه و دریافت نظرات منتقدان جلسه، پنج اصل به‌عنوان بیانیه‌ی طراحی و راهکار جلوگیری از هدررفت منابع ارائه گردید.

مسئله‌ی اول:
نیاز ویلا و تخریب سرزمین
ویلا یا همان مسکن دومِ تفریحی در طرح‌های توسعه‌ای جایی ندارد و طبق قوانین هیچ‌گونه اجازه‌ای جهت تصرف و دست‌درازی برای ایجاد آن در محدوده/حریم شهرها و روستاها وجود ندارد. دلایل بسیاری ازسوی کارشناسان و مسئولان مطرح می‌شود که بر جنبه‌ها‌ی سختگیرانه و جلوگیری از ساخت‌وسازها تأکید دارند؛ مانند به‌خطر افتادن امنیت غذایی کشور با تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی، تخریب منظر طبیعی، آثار منفی بر فرهنگ محلی، زمین‌خواری و جلوگیری از مهاجرت‌های ناشی از تغییرات اقلیمی؛ به‌تعبیری دیگر، از نظر آن‌ها حتی کاربری یک متر از زمین‌های کشاورزی و باغات نباید تغییر کند. این دغدغه‌ها شامل اراضی منابع طبیعی و جنگل‌ها هم هست که متولیان متفاوتی دارند، اما کماکان ساخت‌وسازها با‌شدت فراوانی در حریم و حاشیه‌ی شهرها، روستاها و مناطقی که ازلحاظ آب‌وهوایی درجه‌ی 1 و 2 هستند درحال رخ دادن است. این تخریب‌ها دقیقاً در مناطقی اتفاق می‌افتد که مستعد کشاورزی و باغداری هستند. تخریب محیط زیست، مسئله‌ی آب، برهم‌خوردن نظام اکولوژی روستایی، اتلاف منابع طبیعی و انسانی، ترافیک‌های جاده‌ای، سوانح رانندگی و کالایی شدنِ این فرایند ازجمله مسائل و پیامدهای خواست عمومی شهرنشینان تهران است.

مسئله‌ی دوم:
نیاز و سلامت روانی و فیزیکی انسان مدرن شهرنشین
به‌رسمیت نشناختن نیازهای روانی مردم آسیب‌دیده از معضلات زندگی شهری است!
شهرها و فضاهای شهری، محدودیت‌های فراوان و گوناگونی را برای ساکنانشان ایجاد کرده‌اند؛ ازجمله در بحث سلامت، امنیت و آزادی این محدودیت‌ها به‌چشم می‌خورد؛ از مهم‌ترین این محدودیت‌ها در شهر می‌توان به آلودگی‌های تنفسی، صوتی و بصری، افسردگی‌های شایع، استرس، ناامنی و فضاهای نیمه‌جان و فرسوده‌ی شهری اشاره کرد.
شاید به‌همین ‌دلیل است که مردم بیش‌تر از هر زمان در گذشته‌ی این سرزمین به طبیعت دست‌نخورده و یک چهاردیواری در میانه‌ی آن پناه آورده‌اند تا اندکی به آرامش برسند و بتوانند به آداب اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سنتی خودشان ازقبیل آیین دیدوبازدید، جشن‌های کهن و ملی، دورهمی آزاد جوانان، آرامش سالمندان و بازی‌های کودکانه در طبیعت بپردازند؛ گفتنی است که پاسخ به این نیازها و پرداختن به سلامت جسم و جان ازطریق انجام فعالیت‌های نشاط‌آور جسمانی هم‌چون شنا، سوارکاری و تیراندازی در اسلام سفارش شده است.

مسئله‌ی سوم:
توزیع ناعادلانه‌ی ثروت، نیازهای اقتصادی و معیشتی مردم و تفکیک زمین‌های زراعی
ساختار اقتصادی نادرست بر مبنای "مدیریت مصرفِ" غالب بر "مدیریت تولید"، مشکلات اقتصادی و تورم، نیاز روستایی را به‌وجود می‌آورد، هم‌چنین شدت نیازهای ناشی از زندگی شهرنشینی و تکرار نیازها تقاضای جدیدی در این ارتباط است.
این نیاز و تقاضا سبب‌ساز کالایی شدن زمین‌های زراعی در این محدوده‌ها می‌شود و کشاورزی و باغداری از صرفه‌ی اقتصادی می‌افتد. تمایل و نیاز از طرف روستا و شبکه‌های غیررسمی با ترفندهای مختلف و با کمک افراد محلی جهت پاسخ به آن ایجاد می‌گردد. این تقاضا ازسوی قشر متوسط جامعه شکل می‌گیرد و مالکان زمین‌های زراعی جهت عرضه‌ی محصولات زمین‌های زراعی به خرد کردن پلاک‌ها و تفکیک اراضی روی می‌آورند. کشاورز به‌لحاظ ذهنی، دست از کار می‌کشد و زمین‌ها آماده‌ی خارج شدن از چرخه‌ی کشاورزی و باغداری می‌شوند و به‌عمد رها می‌شوند تا بایر شده و جهت ساخت‌وساز عرضه گردند.

مسئله‌ی چهارم:
همکاری فروشنده‌ی روستایی و خریدار شهری در مواجهه با قانونگذار
مردم، قوانین بازدارنده را خلاف عدالت اجتماعی می‌دانند و این درحالی است که همین مردم در مورد قوانین رانندگی آن را موافق سلامت خود می‌دانند و مشارکت می‌کنند؛ دلیل این تناقض چیست؟ چون به این باور رسیده‌اند که مشارکت در رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در جهت امنیت و نظم جامعه‌ی خودشان است و برای همه‌ی قشرهای بالا و پایین جامعه به‌طور یکسان اعمال می‌شود، اما در مورد پیروی از قوانین استفاده از زمین‌های زراعی این مسئله به‌چشم نمی‌خورد. شریف‌ترین مردم به‌سمت قانون‌گریزی و عبور از آن سوق داده می‌شوند، درحالی‌که این قانون‌گریزی در مورد طبقه‌ی مرفه جامعه دیده نمی‌شود. طبقه‌ی مرفه و بدون دغدغه‌های اقتصادی از زمین‌های دارای مجوز با موقعیت آبادانی و زیرساخت‌های کامل رفاهی بهره‌مند هستند؛ زمین‌هایی که می‌توان کیفیت آن‌ها را درجه‌ی یک قلمداد کرد. طبقه‌ی متوسط با مقایسه‌ی شرایط ویلادار شدن خودشان با قشر مرفه به‌سرعت به این تبعیض پی می‌برند. محدودیت‌های اقتصادی، قشر متوسط را محدود به استفاده از زمین‌های زراعی ارزان‌تر می‌کند تا بتوانند به نیاز ویلایی خویش پاسخ دهند، اما در قانون و درعمل، نیازشان فاقد اعتبار بوده و راهکار اجرایی برای رفع آن وجود ندارد. آن‌ها فکر می‌کنند که نیازشان از طرف دولتی که قرار بود برایشان رفاه، آزادی و امنیت به‌ارمغان آورد به‌رسمیت شناخته نمی‌شود. این قوانین به مردم قشر متوسط و پایین فشار می‌آورد؛ آن‌ها شهروند خلافکار می‌شوند و طبقه‌ی بالا شهروند نمونه!

VILLA FARM THEORIZING

قوانین، بازدارنده نیستند!
قوانین در این مورد به‌خصوص بازدارنده نیستند و مانع از ساخت‌وسازها در خارج از محدوده‌ی شهرها و روستاها نمی‌شوند. در این کارزار، علاوه‌بر قانون‌گریزی قشر متوسط، با سوءاستفاده‌ی برخی مدیران از این نیاز همگانی، فساد مالی در بدنه‌ی متولی اجرای قانون نیز اتفاق می‌افتد که مهم‌ترین نمونه‌ی آن اختلاس 047 میلیارد دلاری امسال در زیرمجموعه‌ی وزارت جهاد کشاورزی است. هرچند تناقصات قانونی و مشکلات حل‌نشدنی فراوانی وجود دارد و برخی از دستگاه‌ها به موانع توسعه بدل شده‌اند، اما با به‌رسمیت شناختن نیازهای سلامتی و روانی مردم و اصلاح قوانین می‌توان به التیام و پرستاری سرزمین پرداخت؛ به‌عنوان نمونه، حمایت از پروژه‌های پایلوت با پشتوانه‌ی علمی و تحقیقاتی، مشارکت مردمی و سپردن بخشی از مسئولیت به‌خود مردم، اصلاح قوانین و ایجاد مشوق‌ها برای ایده‌های پایدار می‌تواند گام‌هایی آهسته، پیوسته و اثرگذار در این مسیر باشد.
فرایند سیاستگذاری برای این موضوع بسیار پیچیده است؛ اما نظر ما این است که ایده‌های معمارانه و خلاقانه می‌توانند در مسیر زنده کردن دو مقوله‌ی فرهنگی و معیشتی مؤثر باشند و الگوهای بهتری را در حوزه‌ی شیوه‌های آمیزش گردشگری و کشاورزی ارائه کنند؛ الگوهایی که بتوانند به جذب سرمایه و حفظ محیط زیست توجه داشته باشند.
براساس آنچه که شرحش را با شما گفتیم، پنح اصل پیشنهادی در قالب بیانیه‌ی طراحی باعنوان «ویلا_ مزرعه» ارائه می‌شود:
الف- مداخله‌ی حداقلی در زمین (01 الی 02 درصد) و درگیری حداکثری با طبیعت پیرامون؛ جانمایی براساس مطالعات بستر طراحی و واکاوی سایت جهت تأمین نور و تهویه‌ی طبیعی دلپذیر بارعایت حریم ارتفاعی بستر طراحی؛
ب- استفاده از انرژی‌های طبیعی (بدون اتصال به آب، گاز و برق شهری)؛
ج- مهندسی آب و استفاده از چرخه‌ی آب خاکستری؛
د- استفاده از منابع انسانی، شیوه‌های اجرایی بومی و مصالح بوم‌آورد؛ یعنی مصالح سازگار با محیط زیست؛
و- برنامه‌ریزی یک طراحی مرتبط با زندگی ویلایی و فعالیت‌های جسمانی برای جوانان، کودکان و سالمندان.
نکته: استفاده از تکنولوژی پیشرفته، هوشمندسازی، سازه‌های سبک و پیش‌ساخته جهت معاصرسازی با ارج نهادن و پیروی از این اصول توصیه می‌گردد.