تئوری شکل خوب شهر
حمیدرضا شیبانی _ پژوهشگر شهرسازی
ایجاد یک تصویر ذهنی بسیار قوی از شهر، مبانی تعادل مردم را با محیط فرآهم میآورد؛ حال آنکه ارزشها و آرمانها هم به منظر شکل میدهند و هم در منظر آن شکل میگیرند. از این رو، منظر شهر عینیت حاصل از شکل شهر -یا همان واقعیت- نمادی محسوب میشود که ارزشهای فرهنگی و ایدهآلها را به طور کالبدی باز مینمایاند و از طریق شکل شهر سنتهای فرهنگی، واقعیات زندگی و تجربیات شخصی را به هم متصل میکند. در این نوشتار به بررسی و شناسایی مولفههای موثر در شکل شهر شیراز میپردازیم که پیکر شهر، سیمای شهر، چهره شهر و روحیه شهر را شامل میشوند.
تأثیرات کلی که ناظر از شهرهای مختلف در ذهن دارد و ناشی از تأثیرات بصری است را پیکر شهر گویند؛ حال پیکر شهر شیراز حاصل مشاهده دشت شیراز از شکاف کوه است. ما از دوردستها به شهر حافظ بزرگ و سعدی ادیب سلام میکنیم، تا در این میان گنبدهایی پوشیده از کاشی و الوان های رنگین نمایان شوند که بیانگر قداست این شهر هستند. باغهای اطراف شهر که درختان سرو زیبا در آنها خود نمایی میکنند و سپس تنگه اللهاکبر و دروازه قرآن به چشم میخورند که پیکر شهری شیراز را معرفی میکنند. ورودی شهر، خط آسمان، تود و فضا، نیمرخ و... از عوامل موثر در ریختشناسی پیکر شهر به شمار میآیند، ورودیهای شیراز قدیم دروازه قرآن، دروازه اصفهان، دروازه باغشاه، دروازه کازرون، دروازه شاهداعی، دروازه قصابخانه و دروازه سعدی بوده است که امروزه تنها شاهد دروازه قرآن در ورودی شهر هستیم. خط آسمان که با خط دور احجام، کل حجم یا تمام پیکر دیده میشود، در توسعه افقی شهر شیراز و ارتفاع هماهنگ عناصر معماری همراه با درختان سرو و باغ های زیبا، مطلوب به نظر میآید. هرگاه نور در پس این پیکر قرار گیرد، سطحی روشن بالای خط آسمان دیده میشود که به آن نیمرخ شهر میگویند. حال آنچه از درختان سرو و نارنج که درگوشه و کنار شهرمان قرار دارند به همراه گنبد بناهای مذهبی به طور مثال شاهچراغ (ع) دیده میشود، نیمرخ شیراز قدیم است. مقصود از حجمهای پر و خالی در شهر شیراز همان فضای خالی میباشد که در میدان توپخانه، میدان مشق، محوطه حیاط و باغ ابنیه کریمخانی (ارگ، دیوانخانه، کاروانسراهای زندیه، مسجد وکیل و جلوخان آن، باغ نظر و...) وجود دارد و فضای پر نیز شامل ابنیه و عناصر شهری از جمله پلها، آبانبارها ، حمامها ، بازارها و... میباشد.
سیمای شهر تئوری شکل خوب شهر، پنج معیار اصلی (سرزندگی، معنی، تناسب، دسترسی، نظارت و اختیار) و دو ارزش یا فرامعیار (کارایی و عدالت) برای سنجش خوب شهر مطرح میکند. عناصری چون نشانه، راه، لبه، گره و محله تشکیل دهنده سیمای شهر میباشند. نشانه در هویت دادن به سیمای شهر موثر است و جهتیابی در شهر را آسان میکند. در شهر شیراز که منظور شیراز معاصر نیست بلکه مقصود شیراز قدیم است که نظام سنتی شهرسازی در آن حکمفرما بود، گنبد حرم شاهچراغ (ع) چون نگینی در شهر نشانه ای با عظمت به شمار میرفته که این نشانه مقدس، امروزه همچنان نشانه و معرف شهر شیراز است. حال از دیگر نشانههای شهری میدان از توپخانه و مجموعه زندیه میتوان یاد کرد. راه، محور و خیابانی عریض و منظمی بوده که از میان باغهای با صفا عبور میکرده و به استحکامات شهر منتهی میشده است. مانند چهارباغ. البته در دوره پهلوی خیابانهای لطفعلیخان و کریمخان (عمود بر محور اولیه بازار شهر) را نیز می توان راه قلمداد کرد. لبه، مرز و شکافی بین دو قسمت پیوسته شهر است مثل رودخانه خشک شیراز، ارتفاعات بمو، دراک، سبزپوشان و مهارلو. تراکم ساختمانها یا فعالیتها و اجتماع مردم را گره مینامند؛ آنچنان که در بافت شهری شیراز مساجد از جمله مسجد جامع عتیق، مسجد نو اتابکان و مسجد وکیل، میدان توپخانه و میدان مشق، مدرسه خان، تکیه هفتتنان، تکیه چهلتنان و جلوخان خانهها و عناصر شهری تمامی گرههای اجتماعی شهر محسوب میشوند. تعریف محله کاملا مشخص است، در بافتهای قدیمیتر، خصوصیات مذهبی و نژادی و اقتصادی ساکنین، محلهها را از یکدیگر جدا می کند. به عنوان محلههای قدیمی مهم شهر شیراز میتوان از محلات حیدریخانه شامل محله اسحاق بیگ، محله بازار مرغ، محله بالاکفد، محله درب شاهزاده، محله میدان شاه و محلات نعمتیخانه شامل محله سرباغ، محله سردزک، محله سنگ سیاه محله لب آب، محله درب مسجد نو، محله کلیمیان نام برد.
نما، فضا و اثاثیه شهر، عناصر تشکیلدهنده چهره شهر میباشند. نمای شهری مولفههای مقیاس و تناسب طرح نما، شیوه ساختمانسازی، سازه، مصالح، رنگ و نسج را شامل میگردد. فضای شهری نیز مشتمل بر عناصری مانند فضاهای عمومی و نیمهعمومی و فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی است که هویتدهنده فضای شهری است. نمای شهری شیراز، نمایی پیوسته و افقی غالب بر شهر است به جز در ابنیه خاص که ارتفاع زیاد میشود یا گنبد افزوده میگردد. در بحث مقیاس، عناصر شهری دارای مقیاس بزرگتر نسبت به ابنیه عام هستند به عنوان مثال بزرگی و ابهت مجموعه زندیه نسبت به سایر بناها حائز اهمیت است. تناسبات طلایی بسیار، در آثار فاخر معماری این شهر دیده میشود. به علت اقلیم گرم و خشک منطقه عمدتا مصالح آجر و خشت کاربرد فراوانی در ساخت و ساز معماری شیراز داشته است. رنگ و نسج شهر نیز رنگی کرم و خاکی بوده که باغات و فضای سبز لکههایی زیبا در این پسزمینه رنگی ایجاد کردهاند این تصویری خاص از شهر به ما نشان میدهد. هنر آجرکاری -کاشیکاری ، سنگتراشی، آینهکاری، مقرنسبندی، خاتم کاری، نقاشی و... از هنرهای پرکاربرد در معماری و مکتب شیراز هستند. روحیه شهر، خصوصیات انسانی شهر مانند مردم و فعالیتها ، خصوصیات حرکتی، گویش و صدایی را شامل میشود که در حیات فرهنگی-اجتماعی مردم، فعالیتهای هنری-تجاری مردم، گویش شیرازی، بوی بهارنارنج در سطح شهر موثر است. از خصوصیات فرهنگی ما ایرانیان این بوده است که به مراتب نازل بسنده نکرده و تا هر چیزی را به مرتبه شاعرانه آن نرسانیم، از پا ننشینیم. مثلاً در نظر معمار، بازار نباید فقط محل خرید و فروش کالا باشد، بلکه باید به مرتبه شعر، یعنی بازار وکیل شیراز برسد و تا شعر مسجد نصیرالملک شیراز- سروده نشود، آرام نمیگیریم. ایرانی تا خاکی را به کیمیا زر تبدیل نکند، راضی نمیشود. وی هر کجا که مجالی یافته آن را به میدانی برای کیمیاگری بدل کرده است. بر این اساس، حفظ بافت تاریخی و شکل خوب شهر فقط به سبب حسرت گذشته نیست؛ بلکه برای این است که چراغ این کیمیاگری در فرهنگ ما روشن بماند تا اگر کسانی خواستند، از آن بهره بگیرند. همچنان امید به آن که عمران و شهرسازی معاصر خدشهای بر شکل خوب شهر شیراز تحمیل نکند تا نسلهای بعد بجای قدم زدن، دیدن و نفس کشیدن در این شهر زیبا، مجبور نشوند به آرشیو عکسهای قدیمی، صحبت شهروندان مراجعه کنند تا قدیمی وصف زیبایی آن را بشنوند. روزگاری بیشتر مردم ما کیمیاگر یا گوهرشناس بودند، اما امروز کیمیاگران ما بسیار اندک، منزوی و خود در زمره آثار هنری هستند.