_ تابستان 1395_
شماره 1 _ تابستان 1395
ویلا، رسانه است. ویلا و معماری آن در تمام طول تاریخ همچون یک مدیا، رسانِ تفکرات انسان، مهارتهای او، شناخت وی از جهان، ایدهها و البته ایدهآل های بشر بوده است. اگر بخواهيم اصالتي پرقدر براي معماري قائل شويم و يا اگر بخواهيم معماري را به عنوان هنري بدانيم كه توانسته در طول قرنها همچون رسانهای، حاوی پیام بشر پیشین، کنونی و آینده باشد، میتوانیم به “ویلا” تکیه کنیم. امروز هم چنین است. و ما امروز در آرمانشهرهای ذهنی انسان دیروز زندگی میکنیم. انسان مدرنِ یکصدسال پیش تصویر جدیدی برای زندگیِ آیندهی خود متصور بود و به کمک اختراعات، ابداعات و مجهز شدن به ابزار تکنولوژیک پیشرفته، به سرعت به ایدهآلِ خیالانگیزِ خود دست یافت. شهرهای وسیع با شریانهای حرکتی مملو از اتومبیلها و تجهیزات متنوع برای زندگی تصویری از این ایدهآل و آرمان بود. اما در روی دیگر سکه، مشکلات کلانشهرها نیز به سرعت گریبانگیر همهی شهروندان شد. تراکم، ازدحام، شلوغی، فقدانِ عناصرِ طبیعی، حضور انواع آلودگیهایِ محیطی، شرایط ِزندگیِ ناآرام و نامطلوبی را پدید آوردهاست. در این میان، معماری به عنوان ظرفی که میتوانست مظروفِ طبیعت را در درون خود پذیرا باشد نیز از آن خالی شد. امروز، ایدهآلها تغییر یافته است. انسان بنابر طبیعت، فطرت و نیاز خویش از هزاران سال قبل، عناصرِ حیاتبخشِ طبیعت همچون آب، گیاه، درخت، سرپناه و... را پیرامون خود گردآوری (collection) میکرد.استراتژی گردآوری، محیط متعادلی را برای زندگی وی فراهم میساخت. آرامآرام انسان به انتخاب (selection) پرداخت.این بار استراتژی انتخاب عناصرِ طبیعی و استقرار آنها در کنار عناصر انسان ساخت، کالبد جدیدی را برای زندگی پدید آورد. باغها و حیاتها، امکان حضورِ طبیعت در زندگی انسان را میسر میکرد. با ظهور شهرهای اولیه، الگوی باغها و حیاطها در کنارِ خانه، به الگوی “ویلا” مبدل شد. ویلاهای یونان و رم باستان که ریشه در باغسازی کلاسیک این تمدنها داشت -و البته باید در فرصتی مناسب شرح داد که باغسازی کلاسیک یونانی چگونه برگرفته و ملهم از باغسازی ایرانی در دوران هخامنشی بود و پس از حملهی اسکندر به ایران، این نوع باغسازی در یونان رایج شد- ایده های جالبی برای برقراری و مانا بودن پیوند انسان و طبیعت در حضور معماری را فراهم میساخت. حتی پیدایش باغبامها (Roof garden) به زمانِ رمباستان بازمیگردد. در هرصورت “ویلا سازی”، تجربهای جالب بود که حتی پس از ظهور شهرهایِ مدرن نیز ادامهیافت. از ویلاسازی رم تا ویلاهای مدرن لکوربوزیه، میس وندروهه، رایت، لوییکان، تا خانه موبیوس فرشید موسوی و شیگروبان، ویلاهای پیترزومتور...، ویلاها هربار درواقع بیانیه یا مانیفست (Manifest) معماری –به عنوان ظرفِ زندگیِ انسان در هردوره- بودهاست. اساساً، حتی خارج از ایدهپردازی طراحان و معماران نیز ویلاهای بومی همچون رسانهای قوی، هربار ایدهها و ایدهآلهای بشر را به ما نمایش دادهاست.
امروز اما، هنوز “ویلا” ظرف آرزوهایِ ما است. بسیاری از شهروندان کلانشهر، ایدهآل خود را در آن میجویند که روزی روزگاری بتوانند از زندانِ آپارتمانهای شهری به شدت ماشینی و تاسیساتی، به رویای زندگی و دمی آسودن در “ویلا” دستیابند. اکنون برای مردمانی که در قلب کلانشهرهایِ پکن، توکیو، لندن، نیویورک، پاریس، تا تهران و کوالالامپور زندگی میکنند، امکانِ زندگی در یک ویلا که در آن هرچه بخواهند از طبیعت و مصنوع گردآورند، شاید همچون رویا و آرمانی است که تحقق آن تنها برای عدهی معدودی از سرمایهداران و ثروتمندان ممکن باشد. اما نکتهی جالب اینجا بود که “ویلا” ضمن حفظ اصالت “گردآوری” ایدهآل و “انتخاب” بهترینها در ظرفِ کالبدیِ معماری برای انسان، بهراحتی و منعطف با شرایط جدیدِ انسان در طولِ تاریخ انطباق یافت، و این امر نگاهِ تسلسلی-تاریخی (Chronological) به ویلاسازی در طول زمان را نشان میدهد و اینکه انسان هر دوره، ایدهآلهای خود را در “ویلا” به ما نشان داده است.