سخن آغاز

خویشاوندی معمارانه‌ی ویلا با خانه‌های تاریخی ایران

خانه‌هایی که ما در تاریخ معماری خود داریم و بیشترِ دستاوردهای تمدنیِ معماری ایران را تا دوره‌ی قاجار حفظ کرده‌اند، اشتراک زیادی با ویلاهای معمارانه‌ی امروزی دارند، بدین معنا که هردو از بالاترین کیفیت فضایی برخوردار هستند. البته همه‌ی ویلاهای معاصر از کیفیت فضایی بالایی برخوردار نیستند، اما همه‌ی خانه‌های ساخته شده در ایران پیش از سال 1300 شمسی -کوچک و بزرگ- صاحب کیفیت فضایی بالایی بودند. وجه مشترک ویلا و خانه‌های تاریخی ایران، ساخته شده پیش از سال ۱۳۰۰ برخورداری از سازماندهی خلّاق فضا می‌باشد. مرادم از خلاقیتِ معمارانه، ایجاد وضعیت تازه‌تری‌ست نسبت به وضعیت‌های قبلی و رایج که در آن، هم فرم تازه باشد و هم حالت‌های فضایی، به نحوی که آدمی نه‌تنها با دیدن آن بلکه در اثر حضور در این فضاها به تجربه‌ی تازه‌تری از احساس، از زیبایی و از شناختِ از خود، دست یابد. این وضعیت را هم باید در نظر داشته باشیم که در خانه‌های ایرانی سازماندهی فضا، هم آگاهانه بوده و هم خلّاق؛ درحالی‌که در ویلاهای امروز که از کیفیت فضایی برخوردار هستند ممکن است از سطح آگاهی بالایی نسبت به سرزمین، زندگی و معنا برخوردار نباشند. موقتی زیستن در بسیاری از ویلاها را نیز می‌بایست مدنظر داشت. خوشبختانه تعدادی از خانه‌های تاریخی ایران مورد مرمت و احیا قرار گرفته‌اند و امکان حضور و تجربه‌ی فضاهای خلاق در آن‌ها فراهم شده‌است (خانه‌ی منوچهری در کاشان).
‎توجه کنیم که برخورداری از کیفیت فضایی در یک طیف صورت می‌گیرد، بدین معنا که تحقق کیفیت در ویلاهای معاصر نسبی است. برخی از ویلاها علی‌رغم برخورداری از آزادی‌های متعدد جهت خلق فضا (مساحت زیاد، امکانات مالی، چشم‌اندازهای مناسب، دسترسی، شیب و از این قبیل)، به تحقق کیفیت‌های بالا و والا دست نمی‌یابند.

به اختصار سازماندهی خلاق و آگاهانه‌ی فضا را که به بروز کیفیت فضایی در خانه‌های مورد بحث منجر شده‌اند شرح می‌دهم.کیفیت بالای فضا درخانه‌های تاریخی (قبل از سال ۱۳۰۰) به دلیل در نظر گرفتن معیارهای زیر بود:

فضا و نور، مصالح اصلی و تعیین‌کننده‌ی فرم، حالت ومضمون معماری بنا بودند؛
بین سازه (اسکلت)، سازگاری (تأسیسات حرارتی و روشنایی) و سازمان فضایی(طراحی) خانه یکپارچگی وجود داشت؛
جزء فضاها در خانه‌های تاریخی -چه بزرگ و چه کوچک- از بسط فضایی برخوردار بودند. بدین معنا که فضاهای خرد در عین استقلال فضایی، در امتداد و ادامه‌ی یکدیگر بودند و می‌توانستند در هم ادغام شوند و کیفیّت و کمیّت تازه‌ای را ایجاد کنند. به علاوه هر جزء فضا بسط چشم‌اندازی را نیز باخود همراه داشت؛ و یا در شرایطی که امکان مشاهده‌ی چشم‌انداز کاهش می‌یافت، بسط نوری به هر یک از فضاها جان می‌بخشید (مثل زیرزمین خانه‌های ایرانی)، به هر قسمت خانه با تکیه بردانشِ شیوه‌های تعریف، ترکیب و تشخّص فضا جان بخشیده می‌شد؛
آگاهی و تسلط معمار و معماران سازنده‌ی خانه (گروه سازنده‌ی بنا) بر جنس زمین، آب‌های زیر و روی زمین، جهات تابش خورشید، تنوع، تعدد و چگونگی وزش باد و میزان و دفعات بارش باران و برف و انواع پوشش گیاهی در حد اعلای خود بود. معمار در نبود فناوری‌های تولیدکننده‌ی گرما و سرما می‌دانست که چگونه خانه را گرم و در مواقع ضروری خنک نگه ‌دارد؛
آگاهی و تسلط معماران ایرانی بر زندگی خانوادگیِ ساکنان یک خانه، همانند یکی از اعضای دلسوز سرپرست خانوار بود؛
آگاهی و اشراف معمار خانه‌های ایرانی بر مراسم، آئین‌ها و اعتقادات و معانی مندرج در تاریخ و فرهنگ جامعه ممتاز بود؛
فضاها در خانه‌های تاریخی براساس آگاهی سرزمین، شیوه‌ی زندگی و نمادهای فرهنگی سازمان می‌یافتند؛
تمامی این آگاهی‌ها در خانه، انعکاس فضایی و معمارانه می‌یافت؛
هر خُردفضا به طور کامل، توسط دیوار، کف و سقف تعریف می‌شد؛
دیوار در معماری ایران عنصر وصل‌کننده بود. هم بیرون و هم درون فضا را تعریف می‌کرد. بسط نوری و چشم‌اندازی توسط دیوار، بسط فضایی توسط کف و سقف تأمین می‌شد. برحسب موقعیتِ استقرارِ هر جزء فضا، سقف نیز امکانات بسط نوری را فراهم می‌آورد؛
تزئین در خانه‌های ایرانی هم نقش تشخّص بخشیدن به فضا را ایفا می‌کرد و هم تحکیم بنا را، مثلا قطاربندی یا یزدی‌بندی یا کاربندی، هم فضا را تنظیم می‌کرد و هم تشخّص می‌بخشید (برای نمونه تیمچه‌ی امین‌الدّوله در کاشان)؛
تناسبات (طول، عرض و ارتفاع) هر فضا برحسب ویژگی‌های سرزمینی و فراهم‌کردن شرایط بهینه‌ی عبور هوا، احساس دلبازی، روشنایی و جاداری تعیین می‌شد. لایه‌ی تعیین‌کننده‌ی دیگری که در تعیین تناسبات فضا نقش داشت، تعداد و چگونگی حضور ورابطه‌ی افراد در هر فضا بود؛
خلوت تام (Total privacy)، خلوت پدر و مادر، خلوت خانواده، حضور محدود آشنایان و نزدیکان، حضور گسترده‌ی میهمانان، هرکدام فضایی متناسب، مستقل و قابل ترکیب داشتند. این درحالی بود که کلیه‌ی جزء فضاها، هم‌مکان و هم‌زمان می‌توانستند با هم ترکیب شوند و گسترده‌ترین جمعیت را با حفظ حرمت و احترام پذیرا باشند؛
طراحی معمارانه در خانه‌های ایرانی با سه گونه فضای باز‌، پوشیده و بسته صورت می‌گرفت. سازمان‌یابی فضاهای باز، پوشیده و بسته با حفظ حریم‌های عمومی، نیمه‌عمومی و خصوصی صورت می‌گرفت. هریک از اعضای خانواده می‌توانستند گوشه‌ی مخصوص به خود را داشته باشند.
باتکیه بر شیوه‌های تعریف، ترکیب و تشخیص فضا، هریک از جزءفضاها از نقطه نظر جاداری، بسط نوری و چشم‌اندازی و یا امکانات ترکیب با فضاهای همجوار توانمند می‌شوند. توانمندی جزء فضاها در رعایت حریم‌های خصوصی، نیمه‌خصوصی و عمومی، شرایطی را برای جداسازی و ترکیب فضاها به‌وجود‌آورده که امکان برگزاریِ انواع شیوه‌ی زندگی و مراسم خانوادگی در آن‌ها میسر است و از این تواناییِ شیوه‌هایِ سازماندهی فضا تحت عنوان بیرونی- اندرونی یاد می‌کنند.
تنوع فضاهای باز، تنوع فضاهای پوشیده و تنوع فضاهای بسته در ترکیب با انواع نور و چشم‌انداز و بلندی و کوتاهیِ خرده‌فضاها، امکان برخورداری از متنوع‌ترین تجربه‌های حضور آدمی را در فضا مهیا می‌ساخت.

در طراحی ویلاهایِ با کیفیت، معماران معاصر می‌کوشند که تنوع فضایی ایجاد کنند و می‌کوشند از سردی، خشکی و بی‌روحی در جزء فضاها جلوگیری کنند، می‌کوشند تا فضا درون سازمان فضایی ویلا سیال باشد و از بن‌بست فضایی پرهیز می‌کنند. تنوعی از ارتفاع و نور را طراحی می‌کنند و می‌کوشند یکسانی و یک‌نواختی را از سازمان فضایی ویلا دور کنند.

تهران- اردیبهشت 1396