پدیدارشناسی ویلا | شبه ویلا

پدیدارشناسی ویلا

شِبه ویلــا

توسعه‌ی آکادمیک ویلا

 

گفت‌وگو
| استاد فقید سید یعقوب موسوی |
+ دکترای جامعه‌شناسی و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه نیوکاسل
+ استادتمام دانشگاه الزهرا

تاریخ انجام مصاحبه: آبان ماه سال 1041

چه مؤلفه‌هایی برای اینکه یک بنا را ویلا بنامیم، وجود دارد؟
ویلا انواع و اقسام مختلفی دارد و در مقیاس‌های گوناگونی شکل پیدا کرده است تا مورد توجه مصرف‌کنندگان ویلایی باشد. بنابر تجربه‌ی زیسته‌ام به‌عنوان یک فرد دانشگاهی، تلقی و ادراکم از ویلا جایی با فضایی گسترده است که دارای حداقل‌هایی از شیوه‌ی زندگی گذشتگانمان در کنار باغ‌شهرها باشد؛ جایی‌که چند اصله درخت در خود داشته باشد تا ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت، دلنوازی زیستی و حیاتی‌ را به‌وجود آورد. تعبیر حاکم از ویلا بر بستر کنونی توسعه‌ی ویلاسازی در سطح کشور، شهرگریزی و شهرزدگی، یک مُد رفتاری اجتماعی و یا یک نوع سلوک و ترک زندگی در مسکن است که تابعِ خرده‌فرهنگ‌ها، خرده‌خواسته‌ها، نیازها و سلیقه‌های مصرف‌کنندگانش است. امروزه ویلا برای بخشی از جامعه، محیطی خلوت، زیست و گریزی از حیات و روابط اجتماعی محسوب می‌شود. متأسفانه جامعه‌ی کنونی ما به‌لحاظ ساختار اجتماعی دچار نواقص و مشکلات فراوانی است و برای اقشار مختلف جامعه تأمین‌کننده و رضایت‌بخش نیست و به‌همین‌سبب عده‌ای گریز از ساختارهای اجتماعی را دنبال می‌کنند و عده‌ای هم گریز از شهر و آپارتمان‌نشینی را در پیش می‌گیرند؛ در‌این‌بین برای دسته‌ای دیگر ویلا به‌عنوان یک پُز و پرستیژ اجتماعی مطرح می‌شود. ویلا برای مالکانش مصداق داشتن یک امتیاز ویژه‌ است. ویلانشینان از دارندگی و بالندگی مادی برخوردار هستند و می‌توانند در متراژ بزرگ‌تر و با بهره‌گیری از امکانات متفاو‌ت‌تر زندگی کنند. این افراد بیش‌تر در شمال شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند؛ به‌عنوان مثال، منطقه‌ی لواسان در شهر تهران یکی از انتخاب‌های این افراد برای محل زندگیشان است. هدف آن‌ها از انتخاب این شیوه از ویلانشینی، تصاحب ویلا به‌عنوان یک کالای مصرفی و استفاه از آن برای کسب منزلت اجتماعی است. گاهی هدف از ویلانشینی برای عده‌ای از مصرف‌کنندگان و علاقه‌مندانش سازمان دادن حیاتی امن با نوعی از استقلال است تا بتوانند به سبک و سیاق مورد پسند و پذیرششان زندگی کنند؛ گاهی هم هدف، تلاش برای کسب نوعی از استقلال است که کمبودش در ورای محدودیت‌های اجتماعی‌ موجود در سطح کلان کشور احساس می‌شود؛ سخت‌گیری‌ها و محدودیت‌هایی که حاصل زندگی شهری و آپارتمان‌نشینی است نیز می‌تواند یکی دیگر از این اهداف باشد. خاطرم هست که مرحوم دکتر «صدیقی»، استاد و پیشکسوت رشته‌ی جامعه‌شناسی در درسی به‌نام "فرهنگ و جامعه" بخشی را به مسکن اختصاص می‌دادند و به این نکته اشاره داشتند که "مسکن از هر نوعِ آن رابطه‌ی مستقیمی با ذائقه و منش‌های فردی هر جامعه دارد؛ به‌عنوان نمونه، افراد جوامع مختلف، زردپوست و سیاه‌پوست، مسلمان یا هندو و غیره هرکدامشان آن مسکنی را می‌پسندند و برایش هزینه می‌کنند که برحسب ذائقه‌ی فرهنگیشان‌ ساخته شده باشد؛ یعنی همان ذائقه‌هایی که با آن‌ها تربیت شده‌اند". خود ایشان در دوران بازنشستگی، کار، تدریس و پست‌های اجرایی را رها کرده بودند و در ویلایی در کرج زندگی می‌کردند؛ جایی برای آرامش و تمرکز و سروکار داشتن با چند درخت. نظر من این است که برخوردهای مختلف و تلقی‌های متفاوتی از ویلا وجود دارد؛ چراکه ویلا برخلاف آپارتمان‌نشینی پدیده‌ای عام نیست و برای تعاملات خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما آپارتمان‌نشینی بنابر اجبار، مصرفی جمعی دارد و پاسخ به چرایی آن بحثی جداگانه و قابل بررسی و پژوهش است. ازلحاظ جامعه‌شناسیِ طبقاتِ اجتماعی و مسکن، ویلا بیش‌تر به طبقه‌ی متوسط و بالاتر اختصاص دارد. هرچقدر به طبقه‌ی مرفه‌تر جامعه نزدیک شویم ویلاها از امکانات و تجهیزات بیش‌تر و باغ‌های گسترده‌تری برخوردار می‌شوند، تا جایی‌که دیگر به یک عمارت تبدیل می‌شوند؛ گفتنی است که طبقه‌ی متوسط نیز این روزها ویلانشین شده‌اند.

آیا همه‌ی مردم حق دارند ویلا داشته باشند؟
به تعبیر آقای دکتر «علی مدنی‌پور»، طراح شهری و از اساتید برجسته‌ی دانشگاه، انبوهیِ نظام آپارتمان‌نشینی را یکی از ظلم‌هایی عنوان می‌کردند که به مردم در سکونتگاه‌های شهری وارد می‌شود. فرار از این آپارتمان‌ها را فرجام این شیوه از زندگی می‌دانستند که میراث توسعه‌ی شهری فرانسوی‌ها است؛ برای مثال، نمونه‌هایی از این معضل در لندن نیز به‌چشم می‌خورد که در آن خانه‌های مستقل و حیاط‌دار اطراف شهر به‌مراتب گران‌تر از خانه‌های آپارتمانی داخل شهر هستند؛ نمود این مطلب در ایران در پدیده‌ی مهاجرت معکوس مردم دیده می‌شود. افرادی که سال‌ها پیش به تهران یا شهرهای بزرگ مهاجرت کرده بودند حالا به شهر زادگاهشان برگشته و با بازسازی خانه‌های قدیمی پدرانشان سعی در تهیه‌ی مکانی شبه‌ویلا دارند؛ واحدهایی حیاط‌دار و دارای باغ و باغچه و مستقل. این سازه‌ها از جهاتی ویلای مدرن نیستند، اما در جنبه‌های دیگر دارای ادراکات ویلایی هستند.

این شبه‌ویلا تحت چه شرایطی پدید می‌آید؟
می‌توان گفت که درحال‌حاضر پدیده‌ی ویلاسازی حاصل دو فرایند مختلف است؛ یکی حاصل فاصله‌ی طبقاتی زیاد و ظهور قشری نوکیسه و پُردرآمد است که به‌دنبال راهی برای مصرف مازاد پول‌های احتمالاً بادآورده‌ی خود می‌گردند؛ اضافه کردن فضایی دوم برای زندگی خود و خانواده‌هایشان باعنوان ویلا یکی از راه‌های مصرف این پول‌ها است، در چنین شرایطی قیمت اهمیت چندانی ندارد، پس یک بخش از ویلاسازی و ویلانشینی حاصل کارکرد پول مازاد قشری خاص و مرفه در جامعه است. دیگری حاصل فرهنگ نوپای آپارتمان‌نشینی است؛ فرهنگی بیگانه که در این‌ روزها به مردم ما تحمیل شده است؛ عمر این فرهنگ در حدود چهل سال است و در مقایسه با پیشینه‌ی فرهنگی ایران هنوز به یک عادت و شیوه‌ی انتخابی برای مردم تبدیل نشده است. افرادی که در واحدهای آپارتمانی خود قادر به صحبت کردن با صدای بلند، آواز خواندن، مهمانی دادن و غیره نیستند به‎‌محض سفر کردن به خارج از شهرهایشان و با دیدن زمین‌های دیوارکشی‌شده و خانه‌هایی محصور در میان درختان به‌فکر تهیه‌ی مکانی مشابه می‌افتند تا بتوانند روال عادی یک زندگی آزادانه را برای خود رقم بزنند؛ بدین‌ترتیب، داشتن ویلا به یک مُد اجتماعی تبدیل می‌شود که امروزه شاهد آن هستیم.

اگر این پدیده در قالب طرح "ویلامزرعه" و با تمرکز بر روی قشر متوسط جامعه ارائه شود، چه خصوصیاتی را ازلحاظ بستر و برنامه‌ی طرح می‌طلبد؟
نگاه جامعه‌شناسی، نگاهی انعطاف‌پذیر است؛ به‌همین‌سبب در ریزبه‌ریز و جزئیات موضوع، نظر قاطعانه‌ای را صادر نمی‌کند؛ برای مثال، با چنین نگاهی نمی‌توان متراژ ثابت و دقیقی را فرض کرد، اما چیزی که از دریچه‌ی جامعه‌شناسی قابل بازنمایی است، شناخت ویلانشینی در شرایط کنونی جامعه به‌عنوان مطالبه‌ی حداکثری است. ویلانشینی یک جریان زندگی اجتماعی مثبت است؛ میزان رضایتمندی افراد از مسکن (محل سکونت و زندگیشان) منشأ رفتارهای سالم اجتماعی آن‌ها است؛ بنابراین، درپی میزان رضایتمندی ویلانشینان، نوعی آرامش جمعی ایجاد و بازتولید خواهد شد، البته سبک‌های مختلف ویلانشینی موردتوجه است که در مرحله‌ی بعدی باید به آن پرداخته شود. بنابر آنچه که گفتیم فرض جرم بودن ویلانشینی و ویلاداشتن از پایه اشتباه است؛ در شرایطی که حتی قشر پایین جامعه هرطور که شده درصدد تهیه‌ی مکانی حیاط‌دار و مملو از درختان و سبزینگی است، این پدیده می‌بایست به‌رسمیت شناخته شود. اینکه یک ویلا در روستا یا حومه‌های روستایی چطور ساخته می‌شود، متغیری است که خودش تابع متغیرهاست. چیزی که در این مناطق بیش‌تر مطرح است و علت مخالفت ارگان‌هایی مثل جهاد سازندگی در مورد ساخت‌و‌‌ساز است، ضعف زیرساخت‌های ملی ما است؛ بدین‌معنا که زیرساخت‌های عمرانی مثل جاده‌سازی، آب، برق، گاز و غیره جوابگوی تقاضای موجود برای ویلاسازی نیست؛ بنابراین، کوتاه‌ترین و ساده‌ترین راه، مخالفت با اصل این تقاضا به شیوه‌های گوناگون است که البته موجبات سودجویی بعضی افراد برای دریافت رشوه در ازای صدور مجوز را فراهم می‌کند.

 

گفت‌وگو
| استاد فقید سید یعقوب موسوی |
+ دکترای جامعه‌شناسی و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه نیوکاسل
+ استادتمام دانشگاه الزهرا

تاریخ انجام مصاحبه: آبان ماه سال 1041

 

با ما در ویلا بمانید؛
ویلا بخوانید؛
اخبار ویلا را دنبال کنید!

 

اخبار مرتبط:
+ سخن سردبیر ۱۴
+ مهمانی #ویلا_تارنگ
+ به ویلای پلاک ۱۴ سر بزنید!
+ مجله‌ی ویلا شماره‌ی ۱۴
+ پنل گفتمان میان‌رشته‌ای

 

مقالات مرتبط:
+ راغ ویلــا
+ حق ویلــا
+ شهر ویلــا
+ نیاز ویلــا
+ لذت ویلــا
+ مافیای ویلــا

+ مجله‌ی ویلا، نسخه پی‌دی‌اف