پنل گفتمان میانرشتهای؛ ویژهنامهی "ویلا_مزرعه"؛ تخریب سرزمین و نقش معمار
یکشنبه ۲۲ مرداد ماه ۱۴۰۲
اعضای پنل بهترتیب حروف الفبا: کامران افشار نادری، محمدرضا حائری، مروارید قاسمی، حمیدرضا ناصرنصیر
دبیر پنل: امیرعباس ابوطالبی
مروارید قاسمی:
در گفتوگو با آقای ابوطالبی راجعبه این شماره و اینکه اصلاً چه چیزی مبنای این شماره شد و چون ایشان مجوز نقد دادند من هم با اتکا به آموختههایی که از دکتر «پیران» داشتم وارد حوزهی نقد شدم. من دربارهی خود ویلا صحبت نمیکنم، به این اعتقاد دارم که وقتی پدیدهای دیرپا در حوزهی معماری وجود دارد، حتماً دلایلی داشته، از پشتوانههایی بهرهمند بوده و دستاوردهای خاص خودش را هم داشته است؛ بدینترتیب، آنچه که ما از تاریخ ویلا و از دورهی رم باستان، رنسانس و قرن نوزدهم تا به امروز میبینیم این است که ویلا بر روی لبهی تیغی راه رفته که همیشه ضمن اینکه مورد انتقاد بوده، دستاوردهای خود را هم داشته است. ویلا خانهی دومی بوده که فرصتهای نقشآفرینی و طراحی معماری آیکونیکی که ممکن بود در شهرها امکانپذیر نباشد را فراهم میکرده و حامیان خاص خودش را هم داشته است و درنتیجه به تداوم زبان معمارانه کمک کرده است. ویلا_مزرعه، نوع خاصی از نگاه به مفهوم ویلا است و راجعبه ویلا در سرزمین خاصی صحبت میکند. به این مقوله در مقیاس آموزشی و حتی ملی و فراملی میبایست نگریست. اینکه بیاییم مفهومی بهنام مزرعه را که در بخشهایی از کشور ما دارای پیوند تنگاتنگی با مقولهی معیشت است، هم بهلحاظ اقتصادی و هم بهلحاظ تداوم حیات با مفهوم دیگری بهنام ویلا پیوند بدهیم، خود در حوزهی هستیشناسی به گفتوگوهایی نیاز دارد و اگر از آن مرحله گذر کنیم و وارد چیستی موضوع شویم، پاسخی که شما به چیستی دادید، جزو پاسخهای بسیارخوب محسوب میشود. بومسازگار بودن آن نهتنها خوب است، بلکه ضروری است. وقتی که شما ویلا را در بستر حیات ایجاد میکنید و این بستر هر روز در حال کوچکتر شدن است و همواره در حال مواجه شدن با تنگناهای بیشتری است، اینجاست که دیگر واجب است به آن بپردازیم. پرسش بر سر هستی موضوع و نگاه به مسئلهی ویلا_مزرعه است. من این را بهعنوان یک پرسش مطرح میکنم و پاسخی برای آن ندارم؛ اینکه ما در یک سرزمینی زندگی میکنیم که ازیکطرف بهواسطهی شرایط سیاسی حاکم بر جامعه نمیتوانیم در تأمین معاشمان از نظامهای اقتصادی بینالمللی پیروی کنیم و ناچاریم که از راهکارهای بیش از حد بومیشده استفاده کنیم؛ راهکارهایی که در بسیاری از مواقع نادرست هستند، ولی لازمهی حیاتاند؛ مانند سیاستهایی که یک زمانی در مقیاس ملی در حوزهی خودکفایی کشاورزی دنبال نمودیم و میدانیم که تیشه به ریشهی سرزمین زده است، ولی باتوجهبه مسئلهی تحریمها چارهای نداشتیم؛ یعنی ما الآن میدانیم این سرزمینی که به تاریخ آن افتخار میکنیم به ساختوساز عشایر تعلق داشته و مراتع در آنجا رگ حیات بودهاند و اساساً کشاورزی رگ حیات محسوب نمیشده است. در یک مقطع کوتاهی تحت تأثیر سیاستهای کلان حکمرانی از سیاستهای اصلاح اراضی گرفته تا سایر موارد ما وارد فاز دیگری شدهایم که بهنفع آیندهی سرمایههای سرزمینی ما نیست. آنچه که برای من دارای اهمیت است آن دسته از زمینهای کشاورزی است که فاقد مجوز ساخت هستند. به اینکه در روال فعلی چه اتفاقی میافتد کاری ندارم؛ چون ما انواع و اقسام خواریها را داریم؛ از جنگلخواری گرفته تا کوهخواری و دریاخواری، اما قرار نیست که همواره بر داشتن اینها صحه بگذاریم و قرار نیست یک حرفهای که نامش با آبادانی پیوند خورده بر این موضوع صحه بگذارد. پرسش بنیادینتری در اینجا مطرح میشود و آن این است که آیا ما باید مداخلهی متفاوت در زمینهای کشاورزی را پیش از قانونمندشدن بپذیریم، به آن مجوز بدهیم و هدایتش کنیم حتی از راه درست؟!
خیلی وقتها راه بهشت از جاهای خطرناک میگذرد. زندگی مشکل است، مسائل و مشکلات فراوانی وجود دارد و ممکن است در سبد آرزوهای این مردم یک ویلا وجود داشته باشد. میدانیم که کشاورزی سرزمینمان را دچار بحرانهای بسیار جدی کرده است و باید با یک تفکر رادیکال راجعبه این موضوع که آیا اصلاً ما یک سرزمین کشاورزی هستیم یا نه بیندیشیم. اگر بخواهیم این تفکر رادیکال را داشته باشیم، حالا باید ببینیم که چگونه باید این اراضی را که به کشاورزی اختصاص دادهایم تغییر کاربری دهیم. آیا باید رد پای انسان را بر سرزمین گسترش بدهیم یا خیر؟ و سختترین چیز در این بزنگاهی که هماکنون با آن مواجه هستیم این است که کجای این پرسشهای چندگانهای که عرض کردم باید بایستیم. یکی از زیباترین شیوههای ایستادن، بومسازگار ایستادن است؛ چه بهلحاظ محتوایی و چه بهلحاظ ماهیت و فرایندش.
ما الآن درگیر عارضهی همپوشانی ذینفعان و ذینفوذان در کشور خودمان هستیم. این اصلاً مکانیزم طبیعی تولید فساد و قانونستیزی است و هرجاییکه امکانات انطباق ذینفع و ذینفوذ همچون حوزهی ویلاسازی وجود داشته باشد، این اتفاق در آن میافتد.
مفهوم آسایش و شیوهی زندگی در ویلا با خانه فرق دارد. آستانههای آسایش در ویلا چیز دیگری است. یکی از اشتباهات استراتژیک ما در مورد ویلا این است که خواستیم همان آستانههای آسایش خانه را به ویلا منتقل کنیم.
عکس: کیانا امیرمظاهری
خلاصهی پنل
حمیدرضا ناصرنصیر:
وی ضمن طرح چند پرسش اساسی، بحثهای مطرحشده در شمارهی ۱۴ مجلهی ویلا را رادیکال، انتقادی و انقلابی خواند، آنگونه که قادر است ایدهء مرکزی موضوع ویلا را بهچالش بکشاند.
کامران افشار نادری:
او ضمن اشاره به مفهوم ویلا پس از قرون وسطی در غرب، این پدیده را در دوران حاضر، بستری مناسب برای تمارین معماری در حوزهی تئوریهای فکری آیندهنگر دانست و محتوای این شماره را تلاشی برای پیداکردن چالشهای معاصر معماری در حوزهی طراحی ویلا در ایران بهشمار آورد.
مروارید قاسمی:
ایشان بحث پیرامون ویلا و قوانین ویلاسازی در زمینهای کشاورزی را پیچیده و دو لبه خواند. وی افزود که میبایست به این مقوله در مقیاس آمایشی، ملی و یا حتی فراملی نگریست. او در ادامه اذعان داشت که اگر از حوزهی هستیشناسی ویلا بگذریم، در حوزهی چیستیشناسی، پاسخهای بومسازگار ارائهشده در این شماره نه تنها خوب، بلکه برای طراحی ویلا ضروری است.
محمدرضا حائری:
وی به نقش مهم ایدهی "ویلا_مزرعه" در این شماره اشاره کرد و آن را نگاهی خلاقانه برای کشف استعداد سرزمین خواند. او به اشتباهات اصلاحات عرضی و قانون ارث در مورد خرد کردن زمینهای کشاورزی اشاره نمود، سپس به سیر دگرگونی مفهوم ویلا در ایران پرداخت. او اذعان داشت که واژهی ویلا امروزه بار معنایی مثبتی ندارد و درانتها نشریهی ویلا را ازلحاظ محتوا و کیفیت بصری در سطح بالایی قلمداد کرد.
با ما در ویلا بمانید؛
ویلا بخوانید؛
اخبار ویلا را دنبال کنید!
اخبار مرتبط:
+ سخن سردبیر ۱۴
+ مهمانی #ویلا_تارنگ
+ به ویلای پلاک ۱۴ سر بزنید!
+ مجلهی ویلا شمارهی ۱۴
+ پنل گفتمان میانرشتهای
مقالات مرتبط:
+ راغ ویلــا
+ حق ویلــا
+ شهر ویلــا
+ نیاز ویلــا
+ لذت ویلــا
+ شِبه ویلــا
+ مافیای ویلــا