حمیدرضا ناصرنصیر در میزگرد ویلا

پنل گفتمان میان‌رشته‌ای؛ ویژه‌نامه‌ی "ویلا_مزرعه"؛ تخریب سرزمین و نقش معمار
یکشنبه ۲۲ مرداد ماه ۱۴۰۲

اعضای پنل به‌ترتیب حروف الفبا: کامران افشار نادری، محمدرضا حائری، مروارید قاسمی، حمیدرضا ناصرنصیر

دبیر پنل: امیرعباس ابوطالبی

حمیدرضا ناصرنصیر:
معماران بنابر علایق فرهنگی و اجتماعی خود به‌‌سراغ موضوعاتی می‌روند که ظرفیت بحث‌های نظری برای آن‌ها فراهم باشد. در این سال‌ها کم‌تر کسی به‌سراغ موضوعی به‌نام ویلا رفته است. شاید «امیرعباس ابوطالبی» جزو معدود افرادی بوده که روی این موضوع تمرکز کرده و عمر و انرژی خود را در این راه صرف کرده است. ممکن است بعضی افراد در سال‌های نخست شروع‌ به‌کار این مجله با گارد ویژه‌ای به آن نگاه کرده باشند. شاید نگاه‌هایی با تمایلات آرمانگرایانه‌ی مبتنی بر عدالت اجتماعی در معماری، تأمین منفعت عامه را ارجح بر تأمین منافع لایه‌‌ی نازکی از جامعه بیانگارند، به‌طوری‌که بتوانند شرایط ویژه‌ای برای خود فراهم نمایند؛ درنتیجه، وجود یک نگاه انتقادی راجع‌به جوهر مرکزی موضوع ویلا، موضوعی چندان غیرقابل پیش‌بینی نیست و اصلاً ممکن است طیفی از جامعه‌ی حرفه‌ای مخاطب نسبت‌به موضوع ویلا تعلق خاطر چندانی نداشته باشند، هرچند که این نگاه انتقادی بنابر ضرورت مقدمه‌ی رفتار فعالانه‌ای نیز نباشد. اما امروز که هشت سال از آغاز به‌کار رسانه‌ی شما می‌گذرد، من می‌توانم از دو زاویه به محصول فعالیت شما نگاه کنم؛ نخست اینکه ما به‌عنوان یک جامعه‌ی مستعدِ توسعه به آگاهی نیازمندیم؛ آگاهی درباره‌ی زندگی؛ آگاهی درباره‌ی معماری و ازجمله آگاهی درباره‌ی ویلا، پس هر کسی در این وادی کمر همت ببندد و ادبیاتی را تولید نماید، پژوهش کند، ترجمه کند و منتشر کند، می‌بایست دست او را بوسید. شما در این هشت سال ادبیاتی را تولید کردید که مجموعه‌ی ارزشمندی را در اختیار علاقه‌مندان به این حوزه قرار می‌دهد؛ زاویه‌ی دید دوم این است که در این شماره یک چرخش اساسی نسبت‌به شماره‌های گذشته اتفاق افتاده است و این برای من بسیار جذاب است. این شماره، شماره‌ی بسیار رادیکالی است و پرسش‌های جالب‌توجهی را مطرح می‌کند. به‌نظر من مجله‌ی ویلا پس از هشت سال به یک بلوغ و پختگی نسبی رسیده است؛ گویی حالا تازه می‌داند که باید دنبال چه چیزی بگردد و چه چیزی بخواهد؛ یعنی پس از هشت سال به نقطه‌ی پدیدارشناسی، هستی‌شناسی و چیستی‌شناسی ویلا رسیده است. این‌ها پرسش‌های بنیادینی است که در این شماره مطرح شده‌اند:
چه چیزی سبب می‌شود که ما یک بنا را ویلا بنامیم؟ تفاوت ویلا با خانه در چیست؟ رابطه‌ی ویلا با شهر چیست؟ آیا ویلا می‌بایست در بیرون از شهر وجود داشته باشد یا اینکه درون شهر هم می‌توان مالک یک عمارت ویلایی بود؟ رابطه‌ی ویلا با روستا چگونه است؟ ویلا با باغداری و کشاورزی چه رابطه‌ای دارد؟ این بحث، عنوان نامأنوسی مانند "ویلا_مزرعه" را قدری بازتر می‌کند که اصلاً "ویلا_مزرعه" چیست؟ ویلا و طبقات اجتماعی که باز کردن آن بحث بسیار رادیکال و جسورانه‌‌ای است. مساحت و نسبت اشغال زمین در ویلا بحث بسیار کاربردی و مهمی است. ویلا یک گونه‌ی مسکونی است یا یک گونه‌‌ی مستقل؟ یعنی آیا ویلا کاربری مستقلی از سکونت دارد؟ قشر متوسط و ویلا؛ آیا لزوماً ویلا به قشر مرفه اختصاص دارد؟ همین‌جا یک پرانتز باز کنم که در گفتمانی مستقل از گفت‌وگوی من و شما سیاست جمهوری اسلامی هم در دوره‌ی حاضر به‌لحاظ بازتعریف مسئله‌ی سکونت آرام‌آرام دارد به‌سمت گرایش به ساختمان‌های ویلایی یکی‌دوطبقه پیش می‌رود، بنابر چالش‌ها و ملاحظاتی که پیش آمده است که شهر اسلامی چیست؟ معماری اسلامی، خانه‌ی اسلامی، محله‌ی اسلامی و سکونت اسلامی چیست؟ یک پروژه‌ی شهر ویلایی اسلامی هم در نهاد رسمی حاکمیت در حال تعقیب است. ما هم در اینجا گفت‌وگوی خودمان را انجام می‌دهیم و البته این‌ها پرسش‌هایی هستند که در آن طرف هم مطرح شده است. آیا ویلا، جامعه‌ی هسته‌ای و تنهاتر شدن در عصر دیجیتال است؟ این یعنی که آیا زندگی ویلایی چالشی برای تشدید تنهایی آدم‌ها است؟ آیا ویلا کالایی لوکس است؟ یا پدیده‌ای دموکراتیک است؟
"مافیای ویلا" مقاله‌ای که به قلم آقای ابوطالبی است و بسیار جسورانه‌ است. ویلا و فرار از شهر. ویلا و توزیع ناعادلانه‌ی ثروت و بسیاری از پرسش‌های دیگر! بحث‌هایی که در این شماره مطرح شده است، بحث‌هایی کاملاً رادیکال، انتقادی و انقلابی هستند که می‌توانند بنیان ایده‌ی مرکزی موضوع ویلا را به‌چالش بکشند. شما به‌استقبال این موضوع رفتید، من هم به‌استقبال این موضوع می‌روم.
اگر بخواهیم در این زمینه باهم صحبت کنیم من بحثم را از اینجا شروع می‌کنم که «گاستون باشلار»[1] به رؤیای کلبه اشاره می‌کند، «هایدگر» هم درباره‌ی کلبه صحبت می‌کند؛ درواقع، چیستی‌شناسی و پدیدارشناسی سکنی‌گزیدن یک بحث بنیادین فلسفی برای انسان در تمام ادوار بوده است. من تصور می‌کنم که ما امروز در مقطعی هستیم که پرسش اساسی در جامعه‌ی امروز در شهر ایرانی برای ما تعارض و طیفی است که در یک سوی آن رؤیای کلبه یا خانه است و در سوی دیگر مسکن. ما در تعارض بین مفهوم خانه در ایده‌آل ایرانی آن، تا مسکن در مفهوم سکنی‌بخشیدن و سرپناه امروزی آن هستیم. ویلا کلبه نیست، بلکه تفاوت بنیادینی با کلبه دارد. ویلا بسته به بستر جغرافیایی خود و بسته به برش تاریخی و وجه فرهنگی جامعه‌ی میزبان و ... معانی متفاوتی دارد، اما امروزه برای ما امکان زندگی موقت با رویکرد تفرجی، تفریحی، فراغت و مسائل این‌چنینی را تداعی می‌کند. ویلا یک گونه‌ی طبیعت‌گرایانه‌ یا شهرگریزانه‌ای از سکنی‌گزیدن است، پس من ویلا را در این معنا و کاربردش پاسخی به یک شرایط نامتوازن می‌بینم؛ پاسخی به اینکه نیازمندی‌های سکونتی‌تان در شهر به‌شکل شایسته، درخور و انسانی تأمین نمی‌شود؛ درواقع، شما به یک دارو و مُسکن اضطراری نیازمند هستید تا این بی‌توازنی را رفع کنید؛ بنابراین، ویلا پاسخ یک زندگی متوازن نیست؛ چون شهر ما متوازن نیست، به‌ناچار به پدیده‌ای به‌نام ویلا پناه می‌بریم. اما چگونه می‌توانیم به‌صورت مطلوب‌تری ویلا را در وضعیت امروزی خود بازتعریف کنیم؟ ممکن است که یکی از گزینه‌های این بازتعریف، تلاش برای حرکت به‌سمت رؤیای کلبه باشد، اگرچه که گفتیم ویلا لزوماً رؤیای کلبه نیست.
ایده‌ی مفهومی "ویلا_مزرعه" که شما در اینجا مطرح می‌کنید که البته برای من قدری هم نامفهوم است، به‌نوعی این تلاش را تداعی می‌کند؛ تلاش برای بازگشت به سبکی از زندگی که به محیط زیست احترام می‌گذارد و تأمین مصالح و شرایط زیست ارگانیک را امکان‌پذیر می‌کند. به‌نظر من تمرکز و تلاش شما بر روی موضوع ویلا در این هشت سال و با این چهارده شماره و به‌ویژه با جهت‌گیری خاص در این شماره باعث می‌شود که ما یک‌بار برای همیشه تکلیف خودمان را با مسئله‌ی ویلا روشن کنیم. آیا ویلا آن درون‌مایه‌ی خودنمایانه است که همواره راجع‌به آن صحبت می‌کنیم؟ اگر آن است، نسبت ما با آن چیست؟ آیا می‌خواهیم مفهوم ویلا و پدیدارشناسی ویلا را تغییر بدهیم؟ آیا می‌خواهیم ویلا را از طبیعت‌ستیزی به‌سمت زیست پایدار سوق دهیم؟ آیا می‌خواهیم ویلا را به آرمان‌های دموکراتیک و اجتماعی نزدیک کنیم؟ آیا ویلا را به‌عنوان گونه‌ای برای پاسخ به مسئله‌ی سکونت می‌بینیم؟ آیا ویلا را دارای ظرفیتی برای نزدیک شدن به رؤیای کلبه می‌بینیم؟ آیا در آن ظرفیت‌هایی می‌بینیم که براساس نقدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، قابلیت پذیرش و ترمیم را داشته باشد؟ این‌ها باب گفت‌وگوهایی است که شاید سبب‌ساز آن باشد تا محصولی که مورد نظر ما است از یک پدیده‌ی لوکس به پدیده‌ی بنیادین‌تری تبدیل شود.


[1] Gaston Bachelard

 

Villa Discussion
عکس: روزبه فولادی

 

خلاصه‌ی پنل

حمیدرضا ناصرنصیر:
وی ضمن طرح چند پرسش اساسی، بحث‌های مطرح‌شده در شماره‌ی ۱۴ مجله‌ی ویلا را رادیکال، انتقادی و انقلابی خواند، آن‌گونه که قادر است ایدهء مرکزی موضوع ویلا را به‌چالش بکشاند. 

کامران افشار نادری:
او ضمن اشاره به مفهوم ویلا پس از قرون وسطی در غرب، این پدیده را در دوران حاضر، بستری مناسب برای تمارین معماری در حوزه‌ی تئوری‌های فکری آینده‌نگر دانست و محتوای این شماره را تلاشی برای پیداکردن چالش‌های معاصر معماری در حوزه‌ی طراحی ویلا در ایران به‌شمار آورد.

مروارید قاسمی:
ایشان بحث پیرامون ویلا و قوانین ویلاسازی در زمین‌های کشاورزی را پیچیده و دو لبه خواند. وی افزود که می‌بایست به این مقوله در مقیاس آمایشی، ملی و یا حتی فراملی نگریست. او در ادامه اذعان داشت که اگر از حوزه‌ی هستی‌شناسی ویلا بگذریم، در حوزه‌ی چیستی‌شناسی، پاسخ‌های بوم‌سازگار ارائه‌شده در این شماره نه تنها خوب، بلکه برای طراحی ویلا ضروری است. 

محمدرضا حائری:
وی به نقش مهم ایده‌ی "ویلا_مزرعه" در این شماره اشاره کرد و آن را نگاهی خلاقانه برای کشف استعداد سرزمین خواند. او به اشتباهات اصلاحات عرضی و قانون ارث در مورد خرد کردن زمین‌های کشاورزی اشاره نمود، سپس به سیر دگرگونی مفهوم ویلا در ایران پرداخت. او اذعان داشت که واژه‌ی ویلا امروزه بار معنایی مثبتی ندارد و درانتها نشریه‌ی ویلا را ازلحاظ محتوا و کیفیت بصری در سطح بالایی قلمداد کرد. 

با ما در ویلا بمانید؛
ویلا بخوانید؛
اخبار ویلا را دنبال کنید!

 

 

اخبار مرتبط:
+ سخن سردبیر ۱۴
+ مهمانی #ویلا_تارنگ 
+ به ویلای پلاک ۱۴ سر بزنید!
+ مجله‌ی ویلا شماره‌ی ۱۴
+ پنل گفتمان میان‌رشته‌ای

 

مقالات مرتبط:
+ راغ ویلــا
+ حق ویلــا
+ شهر ویلــا
+ نیاز ویلــا
+ لذت ویلــا
+ شِبه ویلــا
+ مافیای ویلــا

+ مجله‌ی ویلا، نسخه پی‌دی‌اف