پدیدارشناسی ویلا | حق ویلا

پدیدارشناسی ویلا

حق ویلــا

توسعه‌ی آکادمیک ویلا

 

گفت‌وگو
| بابک داریوش |
+ دکترای معماری منظر، دانشگاه ژنو، سوئیس
+ استادیار و رئیس مؤسسه‌ی پژوهشی معماری شیخ بهایی

تاریخ انجام مصاحبه: آبان ماه سال 1041

چه چیزهایی باعث می‌شوند که ما یک بنا را ویلا بنامیم؟
اگر منظور شما از این پرسش، وجه‌تمایز بین ویلا و سایر بناهای مسکونی است؛ من فکر می‌کنم که این وجه‌تمایز شامل استفاده‌ی موفقیت‌آمیز و فانتزی از ویلا، تیپولوژی، ریخت‌شناسی و شکل ویلا نسبت به مسکن باشد.

کیفیت‌های عینی و ذهنی ویلا کدام‌ها هستند؟
آنچه که معمولاً در ذهن ما تداعی کننده‌ی ویلا است، بیش‌تر بناهایی هستند که با سقف‌های شیب‌دار، شکسته و فرم‌هایی متفاوت از آنچه که در شهرها می‌بینیم در مناطق خوش آب‌وهوایی از ایران واقع شده‌اند که از بارش‌های جوی فراوانی بهره‌مند هستند. ارتباط و درگیری مستقیم ویلا با طبیعت از دیگر کیفیت‌های عینی آن است که صرف‌نظر از اینکه دارای چشم‌انداز دریا، کوه، جنگل و یا بیابان باشد ویژگی‌های ذهنی متفاوتی را ایجاد می‌کند. علاوه‌بر کالبد نامتعارف ویلا نسبت به آنچه که آن را به‌عنوان مسکن می‌شناسیم، ویلا از نظر زیبایی‌شناسی نیز قابل بررسی است. موضوع بعدی، نوع فعالیت‌هایی است که در ویلا صورت می‌گیرد؛ جنس این فعالیت‌ها متفاوت است از آنچه که در مسکن رخ می‌دهد؛ فراغت‌هایی متفاوت از جنس فراغت‌های شهری. اولین نکته در ویلا نداشتن همسایگی است؛ این ویژگی شاخص، آزادی عمل‌های بسیاری نسبت به آپارتمان ایجاد می‌کند. اگر در آپارتمان همیشه به فرزندانمان گوشزد می‌کنیم که ندوند، درعوض در ویلا آزاد هستیم که تا دیروقت بیدار بمانیم؛ آواز بخوانیم؛ بخندیم؛ برقصیم و شاد زندگی کنیم.
آیا ازلحاظ گونه‌شناسی، ویلا و خانه را زیرمجموعه‌ی بناهای مسکونی می‌دانید؟ آیا تیپولوژی ویلا زیرمجموعه‌ی گونه‌ی مسکونی است یا مثل مسجد و کلیسا گونه‌ای مستقل است؟
ویلا از جنس بناهای سکونتی و اقامتی است، ولی یک بنای مسکونی با تعریف متعارف آن نیست؛ این سکونت از جنس فراغت است، به‌طوری‌که با حضور در آن متوجه گذر زمان نمی‌شویم. در یک مسکن که بستر وقوع اقامت دائمی است، رفع نیازمان به آرامش در اولویت قرار دارد، اما در ویلا همان فعالیت‌ها با چاشنی هیجان همراه است؛ به‌عنوان نمونه، شاید اگر اتاق خوابمان در مسکن، نور طبیعی نداشته باشد، مشکلی را برایمان ایجاد نکند؛ چون قرار است استراحت کنیم و خودمان را برای روز کاری بعدی آماده کنیم، اما در ویلا چشم‌انداز اتاق مهم است یا اینکه در مسکن به‌دنبال گوشه‌ی دنجی برای مطالعه و استراحت می‌گردیم، اما در ویلا شاید کم‌تر بخوابیم. البته من تجربه‌های شخصی خودم از ویلا را بازگو کردم که شاید برای دیگری متفاوت باشد، اما وجه اشتراکش این است که جنس فعالیت‌ها متفاوت خواهند بود؛ این با ویژگی‌های کیفی مسکن ارتباط دارد!
تفریحات ما ایرانی‌ها از روزگار قدیم دسته‌جمعی بوده است، همین حالا هم معمولاً در تعطیلات به‌صورت دسته‌جمعی به ویلا می‌رویم. عده‌ای بر این باور هستند که تمدن، یکجانشینی و توسعه‌ی شهرها ارتباط انسان با طبیعت را کاهش داده است و وقتی‌ به ویلا می‌رویم، فارغ از اینکه در شهر باشد یا در روستا به‌نوعی از این جدایی‌گزینی فاصله می‌گیریم و به آغوش طبیعت بازمی‌گردیم. اگر بخواهیم شخصیتی مستقل را برای ویلا تعریف کنیم، این تفاوت‌ها به‌لحاظ کیفی و ذهنی خواهند بود. در شهرک غرب تهران هم خانه‌هایی وجود دارد که از نظر ظاهری کاملاً شکل و فرم ویلایی دارند، اما ویلا نیستند؛ بنابراین، تفاوت این تیپولوژی ناشی از کیفیت‌های ذهنی است و نه کیفیت‌های فیزیکی!

آیا هدف ویلا برطرف کردن نیازهای روانی انسان است؟
پاسخ به این پرسش خیلی دشوار است؛ چون نمی‌توان گفت که به سایر نیازهای انسان پاسخ نمی‌دهد، ولی بی‌تردید و درنهایتِ کار، آثار آن به‌صورت ثانویه بر روان انسان هویدا می‌شود؛ دلیل این ادعا این است که برای مثال مردم در دو روز آخر هفته با سختی فراوان و در ترافیک به ویلاهایشان می‌روند، آن‌ها باید در ابتدا و انتهای حضورشان در ویلا، آنجا را سرد، گرم و یا مرتب کنند؛ از نظر یک مخاطب بیرونی، این کار چیزی جز خستگی و فلاکت نیست، ولی اگر با خود این افراد صحبت کنید می‌گویند ما به این سفر و حضور در ویلا نیاز داریم و حالمان را خوب می‌کند، البته خود سفر و طی طریق هم بی‌تأ‌ثیر نیست.

نظرتان درباره‌ی ویلاسازی در روستاها و حومه‌ی آن‌ها چیست؟
من فکر می‌کنم که می‌بایست به تفاوت میان حومه‌های شهری و روستایی با حریم شهرها و روستاها دقت کافی شود. از نظر من وقتی ویلا در محدوده‌ی شهر قرار می‌گیرد کارکرد اصلی خودش را از دست می‌دهد؛ مانند مثالی که از خانه‌های شهرک غرب تهران زدم. بعضی‌ها اصلاح می‌کنند خانه‌های ویلایی، اما از نظر من هم‌چنان درست نیست؛ چراکه تداخل شدیدی با زندگی شهری یا روستایی پیدا می‌کند و به‌همین‌سبب برخی از ویژگی‌های خودش را از دست می‌دهد؛ به‌عنوان نمونه، ساعت خواب، بازی، پیاده‌روی و غیره در زمانی که در ویلا هستیم نامتعارف و متفاوت از چیزی است که در شهر و روستا وجود دارد؛ بنابراین، ویلا با سبک و نوع زندگی روستایی به‌شدت تداخل کارکردی دارد. باور من این است که ویلاها می‌بایست در حومه‌ی شهرها و روستاها ساخته شوند تا به‌دلیل تداخل عملکردی، معنای اصلیشان را از دست ندهند، حتی اگر آن شهر یا روستا بکر و دنج باشد، ولی مانع آزادی عمل در زندگی ویلایی افراد شود، پس محل مناسبی برای ساختن ویلا نیست.

آیا ویلا با باغ و کشاورزی هم ارتباط دارد؟
بله؛ اگر ویلا در حومه قرار بگیرد رابطه‌ی مستقیمی با طبیعت بکر یا طبیعت انسان‌ساز هم‌چون باغ و مزرعه پیدا خواهد کرد، البته نه از نگاه معیشتی، بلکه از دریچه‌ی دید و منظر. منظور از نگاه معیشتی این است که باغداری و کشاورزی برای روستاییان شغل محسوب می‌شود، اما در قالب یک گونه‌ی ویلایی جزو زیبایی و هویت منظری ویلا قرار می‌گیرد.


آیا ویلا به طبقه‌ی خاصی از جامعه اختصاص دارد؟
بله؛ در یک دوره‌ای این‌گونه بود. همان‌طورکه پیش‌تر اشاره کردم یک زمانی 1/0 یا 01/0 درصد از مردم جامعه ویلا داشتند، اما امروزه این ارقام افزایش یافته است و در شهرهای بزرگی مانند تهران در حدود 20 % از مردم مالک ویلا هستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم این مسئله در حال عمومیت‌یافتن است. هر چقدر این مسئله عمومیت بیش‌تری پیدا کند، مردم نیز بیش‌تر به خودشان حق می‌دهند که برای خودشان ویلا مهیا کنند؛ چراکه عملکرد یک سکونتگاه ویلایی درراستای افزایش کیفیت زندگی خواهد بود، البته من یک خط جداکننده بین ویلا و خانه‌ی دوم افراد در شهر یا روستای محل تولدشان قائل هستم؛ یعنی تفاوت وجود دارد بین کسانی که سال‌هاست به تهران یا شهر دیگری مهاجرت کرده‌اند و آخر هفته‌ها را به خانه‌ی دومشان در روستا بازمی‌گردند با کسانی که در تهران زاده و بزرگ شده‎اند و حالا برای گریز از شهر به بستر طبیعت پناه می‌برند تا آزادی بیش‌تری داشته باشند یا اصلاً آزاد باشند و آزادی را تجربه کنند. اگر بخواهیم این دسته‌ی دوم از افراد را هم جزو جمعیت ویلاداران به‌حساب آوریم، آمار ویلاداران خیلی بیش‌تر از 20% جامعه خواهد بود.

آیا همه‌ی مردم حق دارند که ویلا داشته باشند یا اینکه دست‌کم از یک زندگی ویلایی بهره‌مند باشند؟
بله؛ باید بگویم که قطعاً حق دارند. درست است که طبق قانون اساسی کشور، دولت موظف است مسکن مردم را تهیه کند، اما مردم وظیفه‌ی خودشان می‌دانند که کیفیات بیش‌تری از زندگی را برای خودشان فراهم کنند. بعید می‌دانم اگر از کسی بپرسیم که آیا دوست دارد ویلا و زندگی ویلایی داشته باشد یا اصلاً این نوع زندگی را حق خود می‌داند یا خیر، پاسخی منفی دریافت کنید. یک نکته‌ی دیگر که در این بحث مطرح است ارزش زمین است؛ از زمان‌های گذشته "زمین" جزو دارایی‌های قابل‌اتکا برای مردم به‌شمار می‌رفته است و همین موضوع دلیل قاطع‌تری برایشان است که داشتن ویلا را حق خود بدانند. من افراد بسیاری را می‌شناسم که با اولین پس‌اندازشان به‌دنبال خریدن یک قطعه زمین هستند، حتی زمین‌های کم‌کیفیت یا بی‌کیفیت و سعی می‌کنند به‌تدریج کیفیاتی را براساس سلیقه‌ی خودشان به آن اضافه کنند؛ ابتدا شروع به دیوارکشی می‌کنند، سپس چند اصله درخت در آن می‌کارند و بعد یک آلاچیق در گوشه‌ای بنا می‌کنند و حوض کوچکی در کنارش می‌سازند و کم‌کم این حوض به استخر تبدیل می‌شود؛ بدین‌ترتیب، آلاچیق را به ویلایی ساده بدل می‌کنند، حتی از خانه‌هایشان وسایل مختلف بار می‌کنند و با پیمایش راهی چندساعته آن‌ها را به ویلا می‌برند. هر روز با این داستان و رؤیایی شیرین از ویلایی که هنوز ساخته نشده است زندگی می‌کنند؛ درواقع، این‌ها یک سلسه رفتارهایی است که زیاد منطقی و عاقلانه نیست و بیش‌تر از جنس رؤیا و غیرواقعیت است.

 

 

گفت‌وگو
| بابک داریوش |
+ دکترای معماری منظر، دانشگاه ژنو، سوئیس
+ استادیار و رئیس مؤسسه‌ی پژوهشی معماری شیخ بهایی

تاریخ انجام مصاحبه: آبان ماه سال 1041

 

با ما در ویلا بمانید؛
ویلا بخوانید؛
اخبار ویلا را دنبال کنید!

 

اخبار مرتبط:
+ سخن سردبیر ۱۴
+ مهمانی #ویلا_تارنگ 
+ به ویلای پلاک ۱۴ سر بزنید!
+ مجله‌ی ویلا شماره‌ی ۱۴
+ پنل گفتمان میان‌رشته‌ای

 

مقالات مرتبط:
+ راغ ویلــا
+ شهر ویلــا
+ نیاز ویلــا
+ لذت ویلــا
+ شِبه ویلــا
+ مافیای ویلــا

+ مجله‌ی ویلا، نسخه پی‌دی‌اف