معماری فنلاند
ترجمه و تألیف پریناز حق دوست
فنلاند کشور ویلاها
زندگی در میان طبیعت، کلبههای روستایی و ویلاهای تابستانی جزئی از سبک زندگی و میراث مردم فنلاند است. از این جهت ویلاها همواره نقش مهمی در جریانهای اجتماعی، فرهنگی و بهویژه جریانهای معماری داشتهاند.
سبکها و جریانهای تأثیرگذار بر معماری فنلاند و بهویژه ویلاها را در دوران قبل و بعد از جنگ به دو شاخهی اصلی میتوان تقسیم کرد. کلاسیسیم و رمانتیسیسم.
در زمانی که کلاسیسیسم در معماری شهری فنلاند پدیدار شد؛ علاوهبر ساختمانهای عمومی، ضمن حفظ اصالت و تبعیت از کلبههای چوبی روستایی تأثیر خود را بر ساختمانهای مسکونی نیز گذاشت. مانند کلبههای چوبی با ساختار هندسی ساده و رنگ آمیزی شده با رنگهای روشن قرمز و زرد رنگ و بازشوهای کلاسیک سفید که در شکلگیری بناهای شهری آن دوره تأثیر بسزایی داشتند.
از طرفی از آنجا که رمانتیسیسم متوجه ذوق، احساسات و نگاه ویژه به طبیعت است؛ مردم طبیعتگرای فنلاند تمایل زیادی به سمت آن داشتند و این سبک هنری نمود بیشتری در ویلاهای تابستانی و خانههای حومهی شهر پیدا کرد. اولین نمونههای رمانتیک، ویلاهای تابستانی و خانههای حومهی شهر برای طبقه متوسط بود. بهطورمثال، ویلای شخصی لارس سونک در فینستروم (1894-1895) و طراحی او در ویلا آینولا (خانهی ژان سیبلیوس ) که ترکیبی از ویژگیهای معماری بومی فنلاندی در ارتباط با این سبک است.
پیش از پیدایش رمانتیسیسم ملی دو سبک بین المللی به نام کارکردگرایی و هنرنو در معماری اروپای شمالی نمود پیدا کرد که به دلایلی که توضیح خواهیم داد پایداری چندانی نداشتند.
معماری فنلاند در دههی سی، تحت تأثیر معماری لوکوربوزیه معمار فرانسوی-سوییسی به دنبال سبک بینالمللی فانکشنالیسم رفت؛ ساختار ویلاهای لوکوربوزیه معماران بزرگ فنلاندی نظیر اریک برگمن و آلوار آلتو را نیز تحت تأثیر قرار داد. تکنیک استفاده از اِلمانهای پیشساختهی بتنی و همینطور ساخت مجموعه ویلاهای چوبی از جمله تأثیرات آلتو از ویلاهای لوکوربوزیه بود که به سنگ بنای تحولات معماری مدرن پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شد. از آنجا که یکی از انتقادات وارد بر کارکردگرایی عدم توجه به تاریخ و فرهنگ است؛ خیلی زود جایگاه خودش را در فنلاند از دست داد و تحت تأثیر رمانتیسسیم قرار گرفت. در نیمهی دوم قرن نوزدهم بود که رشد خودآگاهی ملی در فنلاند و دیگر کشورهای اروپایی رخ داد و سپس جنبش هنری ویژهای به نام آرت نوو در سراسر اروپا اتفاق افتاد. از ویژگیهای بارز این جنبش نوین هنری ضد کلاسیسم بودن و رفتار آزادانهی فرمها، عدم تقارن و تنوع اشکال بود. ساختمانهای بومی و سنتی و همینطور طبیعت فنلاند منشاء الهام برای آرت نوو به سبک فنلاندی بودند. از این رو اگرچه ویلاهای طراحی شده در آن دوره از این سبک هنری تبعیت کردند، اما در کنار آن به شدت نشأت گرفته از سنت ویلاهای فنلاندی در گذشته بودند.
گویی در تمام ادوار تاریخی کشور این ویلاها بودند که در اوج اغتشاش خواستار این بودند که هویت فرهنگی کشورشان را حفظ کنند. برای نمونه ویلای لاسس اثر معمار تأثیرگذار آن دوره لارس سونک، جزئیات تزیئنی حک شدهی برگرفته از هنر نو را از ویلاهای روستایی مزرعه کارلین الهام گرفته بود. لاسس ویلایی بود که سونک دفترش را به آن انتقال داد و درِ آن به روی دوستانش باز بود و فضایی را با مهمان نوازی تمام برای آنها به وجود آورده بود. اهمیت این ویلا برای او را از جملات خودش میتوان دریافت کرد: "تنها یک چیز وجود دارد که من به عنوان یک معمار از آن پشیمان نیستم و آن ویلای من است".
جنبش هنری آرت نوو و تحولات نوین سیاسی در آن دوره باعث شدند فنلاندیها شروع به جستجوی ریشه و هویت خودشان کنند و رویای استقلال در آن دوره به وجود آمد. این ناسیونالیسم عمدتاً مبتیبر علاقه به جستجو در منشأ فرهنگی بود و منجر به پیدایش سبکی شد که به رومانتیسیسم ملی مشهور شد. با وجود اینکه فنلاند هنوز در آن زمان بخشی از روسیه بود؛ ایدههای ملی به دنیا آمدند و معماران به دنبال راههایی برای ابراز هنر مختص به خودشان شدند. جنبش رومانتیک ملی، ممکن است مشابه هنر نو، با استقلال ملی پایان یافته باشد؛ اما آثار آن باقی ماند.
در قرن بیستم سبک بینالمللی مدرنیسم مورد توجه قرار گرفت. سبکی که کاملاً با الهام و بازسازی دیگر سبکهای تاریخی مخالف بود و بر روی انسجام و یکپارچگی طراحی تمرکز داشت، بهطوریکه نمای ساختمان باید با سازمان داخلی آن همخوانی داشت. از نمونههای این سبک ویلای مایرهآ (1939) اثر معمار مدرن، آلوار آلتوست که نمونهی واقعی انتقال از معماری سنتی فنلاند به مدرنیسم است.
در طول قرن نوزدهم، در دوران تمایل به رمانتیسیسم، اقامتگاههای تابستانی تنها مختص به طبقهی بالای جامعه و هنرمندان بود. خدمتکاران به کارهای روزمره و نگهداری رسیدگی میکردند و مالکان ویلا اوقات فراغت خود را با مطالعه و پیادهروی و لذت بردن از طبیعت سپری میکردند. در آن دوره معمارانی مانند بایلی اسکات (1865-1945) و چارلز ویسی (1857-1941) استدلالهای ویژهای را در طراحی ویلاها مد نظر قرار دادند. طراحی فضا از داخل به خارج، اهمیت نور، اهمیت نشیمنگاهها و ایجاد شرایط زندگی سالم از جمله نشانههای اهمیت آنها به طراحی ویلاها بود.
تنها انگیزهی مهم برای داشتن یک ویلا، تمایل به لذت بردن از تابستانهای کوتاه در بهترین محیط ممکن یعنی در حومهی شهر و طبیعت جنگلی در کنار دریاچه بود.
در تمام این دوران معماری منحصربهفرد ویلاهای فنلاندی با استفاده از چوب در زمینهای پوشیده از درختان نیز روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفت. معماریای که فنلاندیها با توجه به آن میتوانستند با ساخت ویلا در دل طبیعت ویژهی اروپای شمالی، خواستههای خودشان را پیدا کنند. این ویلاهای تابستانی که ریشهی آنها به دوران رمانتیسیسم ملی در اواخر قرن و پیش از آن به جوامع کشاورزی فنلاند در قرون وسطا مرتبط بود، بهعنوان یک ژانر در دهه 1920 و 30 میلادی محبوب شد و بعدها در دههی 1960 بهعنوان یک ایدهی شناخته شدهی همگانی در کشورهای دیگر بهعنوان سمبل معماری فنلاند شناخته شد.
ساخت و ساز با کندههای چوبی در این کشور همیشه با سادگی و نظم و ترتیب قابل توجهی همراه بوده است. پیشرفت در تکنیک اتصالات افقی اَلوارها با استفاده از ابزار جدید وارداتی از آلمان و سوئد، باعث گسترش کلبههای چوبی با حجمهای مستطیی ساده و زیبا شد. در ابتدا هدف خانههای تک سلولی چوبی تنها ایجاد محل سکونت در زمینهای کشاورزی بود. دلیل انتخاب چوب توسط فنلاندیها این بود که چوب یک منبع تجدیدپذیر است و با سوختن یا فاسد شدن به اکوسیستم بر میگردد. از طرف دیگر چوب به صورت ارزان و با دسترسی محلی آسان قابل دسترس است و کار کردن با آن چه به صورت دستی و چه مکانیکی آسان است و همزمان هم بهعنوان باربر و هم عایق گرما عمل میکند که باعث میشود سرما به داخل خانههای چوبی نفوذ نکند. با این وجود پی بردیم که هدف ویلاهای چوبی اولیه در ابتدا تنها رفاه و اسکان در مناطق زراعتی بوده است.
در نتیجهی عواملی مثل تغییرات در شهرسازی فنلاند بعد از جنگ جهانی دوم، مهاجرت مردم از مناطق روستایی به شهری، افزایش اوقات فراغت افراد و همینطور بالا رفتن سطح زندگی آنها نیاز به ساخت ویلاها افزایش پیدا کرد. ویلاها شخصیت خودشان را به گونهای که میخواستند بهدست آوردند. آنها تبدیل به منجیان مردمانی شده بودند که همهمهی زندگی شهری آنها را به اسارت در آورده بود.
مسئلهی قابل توجه دیگری که وجود داشت این بود که به دلیل اینکه در فنلاند داشتن یک کلبه تابستانی در جنگل به منظور بالا بردن کیفیت زندگی روزمره بود، مفاهیم ضمنی و تجملاتی بسیار کمی داشت. تنها انگیزهی مهم برای داشتن یک ویلا، تمایل به لذت بردن از تابستانهای کوتاه در بهترین محیط ممکن یعنی در حومهی شهر و طبیعت جنگلی در کنار دریاچه بود؛ و البته تجربهی محبوب سنت سونای فنلاندی، که بخش اصلی تجربهی زندگی در کلبه بود.
سونا سنت دیرینهای در فنلاند است. نوعی از ساختمان که از یک اجاقگاز تشکیل شده و نیمکتهای چوبی آن روبروی هم قرار گرفتهاند. این فضا معمولاً تاریک است و اتاق رختکن و شستشو مجاور آن بهصورت پلان باز درنظر گرفته شده است. اغلب یک اتاق نشیمن یا خواب برای مهمان یا برای استفادهی دیگر در نزدیکی آن وجود دارد. این الگو در اغلب موارد یکسان است و از مصالح محلی و اَلوار, محصولات و فرآوردهها با انرژی کم در آن استفاده میشود که برای تابستان یا سایر اسکانهای موقتی مناسب است.
از طرف دیگر ویلاهای تابستانی به دنبال نوستالوژی برای بازگشت به زندگی بومی و قدیمی و همینطور آرزوی داشتن ملک شخصی به دور از ظلم حاکم بر زندگی شهری و برون شهری بودند. وجود و پیدایش چنین فضایی بهایندلیل بود که فنلاندیها میتوانند طبیعت و تنهایی طولانی مدت را دوست داشته باشند. در حقیقت منشاء افسانهی خانهی تابستانی فنلاندی در نیاز آنها به حفظ شیوهی زندگی سنتی-روستایی ست. و به این معنی که آنها خواهان ایجاد رابطه نزدیکتر بین انسان و طبیعت هستند. جنگل از اینرو که نماد فردیت و آزادیست؛ برای آنها بسیار مورد احترام است و جایگاه ویژهای در هنر، ادبیات و دورنمای ذهنی مردمشان دارد. از طرف دیگر مفاهیم زندگی در نواحی روستایی، بیابانی و شهری همیشه بخشی از ایدئولوژیهای ملی زیست محیطی بوده و به ایجاد هویتهای ملی کمک کرده است. با توجه به اینکه طبیعت روستایی و منظرهی ترکیب شده از جنگلها و دریاچهها در این کشور دارای ویژگیهای خیره کننده و قابل رویتی هستند، بنابرین ویلای تابستانی بهعنوان وسیلهای برای ساخت هویت ملی فنلاند بهکاررفت.
محیط منحصربهفرد خارج شهر و یک ویلای تابستانی رویایی در قلب آن طبیعت، گونهای از چشمانداز ملی شده است که بهعنوان بخشی از ماهیت فنلاندی شناخته میشود.
قطعاً بخشهایی از سنت در ویلا وجود دارد، اما ویژگیهایی هم وجود دارند که به وضوح جدید و مدرن هستند. بهعنوان مثال، ایدهی ساخت یک ویلا در وسط یک جنگل به سنت روستایی تعلق نداشت بلکه تنها محدود به زمینهای زراعتی بود. ساخت یک خانه جهت سپری کردن اوقات فراغت در نزدیکی جنگل یک ایدهی جدید، رمانتیک و بینالمللی بود، اگر چه ارتباط ذهنی با جنگل ریشه در میراث فنلاند دارد.
در نتیجه ویلاها جوهرهی آن را داشتند که با وقف پیدا کردن با اصول جدید و الهام گرفتن از حقیقت تاریخی فنلاندیها، زندگی مردم فنلاند را به سمت آرامش، بیدغدغهگی و لذت سوق دهند؛ و اثرگذاری بر ساختار زندگی مردمان، عمیقترین تأثیریست که یک عنصر معماری میتواند بر یک سرزمین بگذارد.
منابع:
1. Summer Cottages in Finland, Karoliina Periäinen
2. Classicism and Romanticism in Finnish Architecture, William C. Miller
3. History of Finnish Achitecture, Susanne Miessner
4. Finnish Summer Houses, Jari & Sirkkaliisa Jetsonen
5. Featues of Venacular Architecue in Finland, Maija Kairamo
6. Log Structures in Finnish Architecture, Jari Heikkilä, Architect. Dr & Risto Suikkari, Architect, Researcher