گفت و گو با بابک داریوش

توسعه آکادمیک ویلا؛
گفتگو با بابک داریوش

ویلا آکادمیک؛
گفتگو با معماران دانشگاهی

بابک داریوش

+   دکتری معماری منظر از دانشگاه ژنو سوئیس
+   عضو شورای علمی مجله ویلا
+   شروع فعالیت علمی، پژوهشی و تدریس از سال 1383
+   رئیس و عضو هیات علمی موسسه پژوهشی معماری شیخ بهایی
+    صاحب کرسی های متعدد ترویجی نقد و نظریه پردازی در حوزه های علم، معماری و ساختمان
+    دبیرکل اتحادیه موسسات پژوهشی غیردولتی وزرات علوم و صاحب نظر در حوزه علم و پژوهش
+    مهندس پایه یک در صلاحیت های نظارت، طراحی واجرا از سال 1396 
+    سخنرانی در چندین کرسی فرهنگی یونسکو و نویسنده در رسانه های معتبر
+     مولف 9 کتاب در حوزه های معماری و ساختمان

 

از نظر شما متولی معماری در ایران چه نهاد یا سازمانی است؟

لازم است مقدمتاً عرض کنم، جامعه ایرانی در تقابل سنت و مدرنیته و تحت تاثیر هجمه های جهانی شدن به شدت از قطع رابطه با تاریخ و فرهنگ، رنج می برد و بسیاری از ایرانیان به این باور رسیده اند که عناصر فرهنگی پیشین، کارکردشان را در زندگی مدرن کنونی از دست داده اند. فضاهای ساخته شده هم در این آشفتگی نقشی تشدید کننده دارند. به باور بنده در شرایط تاریخی به سر می بریم که بسیاری از معماران و شهرسازان کارآزموده، سرخورده اند و سرمایه داران می تازند و برخی از معماران و شهرسازان هم در این نابسامانی به دنبال کسب شهرت و نام هستند تا دستمزدشان بیشتر شود. همچنین بر این اعتقاد هستم که معماری ایران از یک سو در پارادوکسی میان: علم و حرفه؛ سنت و مدرنیت؛، هویت ایرانی و اسلامی؛ منفعت شخصی و ملی؛ در چالش است و از سوی دیگر «معماری» متولی مشخصی در ایران ندارد. از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا وزارت مسکن، شهرداری ها و دانشگاهها و بسیاری از نهادها و انجمن ها متولی معماری کشور هستند در حالیکه هیچکدام فلسفه و راهبرد و ماموریت ندارند؛ یا اگر دارند در مغایرت با سایر نهادها است. در دانشگاه هم اساتید، نگاه فردی خودشان را دنبال می کنند.

جایگاه دانشگاه و حوزه آکادمی در این میان کجا است؟

در این شرایط شاهدیم دانشگاهیان، اعتماد به نفس و انگیزه کافی برای تغییر شرایط را ندارند، چون تئوری ها و معیارهایمان از غرب آمده اند و ارائه و انتشار نظریات جدید بسیار دشوار است. در این شرایط نابهنجار و با نبود معیارهای مشخص از معماری، برخی حرفه مندان و برخی دانشگاهیان که کمتر با علم آشنا هستند موضوع، را سلیقه ای کرده اند و صرفاً به صحبت کردن و ارائه های خوش رنگ و لعاب روی آورده اند و سلبریتی وار مخاطب و مشتری جذب می کنند.

به موارد مطرح شده موضوعات زیر را که اضافه کنیم می توانیم بهتر دریابیم که ابعاد مساله تا چه اندازه است. موضوعاتی همچون:

·      ثبت المان ها و ابتکارت ایرانیان در معماری توسط کشورهای تازه تاسیس همسایه با عناوین معماری خاورمیانه، عناصری همچون بادگیر.

·      نبود اطلاعات و افتخارات معماری ایرانی در صفحات مرجع اینترنتی همچون ویکی پدیا و دایره المعارف های اینترنتی.

·      عدم وجود حتی یک نظریه در حوزه علوم محیطی که بر پایه معماری ایران باشد.

لذا بطور کلی باید گفت معماری امروز ایران نامطلوب است؛ نکته ای که بسیاری از افراد و صاحب نظران به آن اذعان دارند. اما این وضعیت نامطلوب متاثر از مسائل و مشکلاتی است که تبیین و شکافتن آنها بسیار حیاتی هستند و از طرفی مطرح کردن مسائل با اولویت کمتر سبب می شود مسائل مهمتر نادیده گرفته شوند. پس مساله شناسی اینجا خیلی مهم می شود. البته هر فردی به فراخور دانش و تجربه اش می تواند در این باره اظهار نظر کند ولی اظهار نظرها باید منطبق بر اصول علمی و منطق و فاقد هرگونه جهت گیری باشد.

مسائل معماری امروز ایران را چگونه می بینید؟

من میتوانم به چهار مساله مهم از نظر خودم اشاره کنم که شاید کمتر به آنها پرداخته شده است:

1-به نظر بنده معماری بر اساس تعاریف و کارکردها، یک کل و دارای اجزای زیادی است که باید در کنار یکدیگر ادراک شود. بر این باورم که یکی از دلایل عمده ناکارآمدی معماری در ایران نبود یک رویکرد کل نگر نسبت به محیط چه از سوی معماران و چه از سوی منتقدان است. نگاه غالب مهندسی یا هنری و توجه کمتر به مسائل انسانی و محیطی، می تواند دلیل این موضوع باشد. به باور بنده یک معمار، برای طراحی و نقد و تحلیل علاوه بر مهندس خبره بودن باید، هنر و مسائل انسانی و محیطی را به خوبی بشناسد و در این راستا تقلیل دیپلم معماری (کارشناسی ارشد پیوسته) به کارشناسی معماری را یکی از دلایل جامع نبود اندیشه برخی از معماران جوانتر می دانم.

2-مساله دیگری نبود تعریف درست از معماری معاصر ایرانی است که تحت تاثیر جهانی شدن و ورود مدرنیته پدید آمده است. این درحالیست که معماری گذشته ایران یک موضوع قابل اتکا برای ما ایرانیان محسوب می شود. معماری که در دل خود مملو از رمز و راز و واقعیت است. همین رمز و رازها و انطباقش با واقعیت هاست که سبب شده هنوز هم دارای کارکرد باشد. اما با ورورد مدرنیسم و به دنبالش تکنولوژی های جدید غربی، عمدتا از نیمه دوم عهد ناصری در دوره قاجار، شاهد تغییر نگاه ایرانیان به محیط و مسکن و سکونتگاهها هستیم. به تعبیری باید گفت ما در پیش از دوره مدرن صاحب انواعی از معماری بودیم ولی درحال حاضر هیچ گونه ای از معماری نداریم. یعنی با تعاریف و مفاهیم موجود، در حال حاضر  قادر به تعریف معینی از معماری نیستیم.

3-مساله دیگر، حلقه مفقوده «زبان علم» در معماریست که زبان مشترک معماری با سایر علوم است. این مساله سبب شده تا علم معماری پیشرفت نکند. ما در معماری فعلی، مفاهیم مشترک به عنوان فکت های پذیرفته شده یا بدیهیات نداریم و ناچارا به تئوری های خارجی متکی هستیم.

4-مساله مهم دیگر در معماری معاصر ایران از نظر بنده، نبودن برنامه ریزی در معماری است و این امر سبب شده معماری به لحاظ راهبرد و سیاست و اقدام به شبکه محله و شهر متصل نباشد و در نظام برنامه ریزی شهر و محله به درستی درنظر گرفته نشود.

 

به نظر شما برای بهبود اوضاع چه باید کرد؟

برای گام برداشتن به سمت مطلوبیت معماری ایرانی یا رابطه مطلوب انسان و محیط و طبیعت، نیازمند «نگاه ایرانی» به محیط هستیم. نگاهی که ریشه در تاریخ و قرون گذشته دارد و این یعنی با نفی سنت ها نمی توان خلق ایده ایرانی کرد. در شرایطی مشابه، ژاپنی ها به عنوان یکی از موفق ترین ملت ها در تسری سنت در زندگی مدرن توانسته اند با باور به سنت هاشان در علم و هنر، در سطح بین المللی حرف برای گفتن داشته باشند.

ما نیاز به یک مکتب نوین معماری ایرانی داریم که می بایست دارای رویکرد کل نگر باشد چون در گذشته بوده، درواقع رویکرد کل نگر به انسان-محیط بوده که سبب درخشش معماری ایرانی شده است. رویکردی که همزمان به موارد بسیار توجه دارد و بنا بر ضرورت به هریک از پارامترها وزن خودش را می دهد. در نبود تعریفی معین از معماری و عناصر و فضاهای معماری، هرگونه اظهار نظری پیرامون این موضوعات نادرست یا ناکافی خواهد بود و طرح مسائل پیرامون این موضوعات بدون توجه به نبود تعاریف و مفاهیم، به نتیجه نخواهد رسید. این تعاریف در پژوهشی بنیادی، با گفتمانی پدیدارشناسانه، در  فضایی آزاد برای نقد علمی، با رعایت اخلاق علمی و از التقاط و برآیندی از سنت، علم، حرفه و جامعه به دست خواهد آمد.

اینها در سطح نظری بود ولی در سطح عملی به عنوان یک دانشگاهی (که امیدوارم لایق باشم) بر این باورم برای اصلاح معماری باید بین «بازار» و «مردم» طرف «مردم» را بگیریم. برای همین ما در موسسه پژوهشی شیخ بهایی گروهی با عنوان صنعت ساختمان راه اندازی کردیم و قصد داریم مدل های اجرایی از ساخت صنعتی مسکن را عملیاتی کنیم که هم باکیفیت تر باشد و هم ارزان تر و سریع تر.

شما در حوزه علم و پژوهش و نظریه پردازی صاحب نظراتی هستید، اینها چه کمکی به معماری خواهد کرد؟

ابتدا عرض کنم نظریه پردازی با ایده پردازی متفاوت است. فرد مدعی نظریه پردازی می بایست با منطق و علم آشنایی زیادی داشته باشد و نظریه باید قابلیت تعمیم داشته باشد. ولی ایده پردازی یک فرایند خلاقانه ذهنی یا هنری در حل مساله است و برای ایده پردازی نیازی به تسلط نسبی بر منطق و علم نیازی نیست.

این بدین معنا نیست که قرار است معماران و شهرسازان حال حاضر ما نظریه پرداز شوند. اما آنها باید ضمن داشتن دانش کافی، دارای میزانی از هوشمندی و نگاهی کل نگر به معماری و شهر باشند؛ نگاهی توماً عینی و ذهنی، برآمده از ایرانی بودنشان. گویی معمار ایرانی درگذشته، دارای هوشی بوده که می دانسته در هر جایی وزن پارامترهای طراحی و ساخت چقدر بوده اند و تا چه اندازه با هم در رابطه بوده اند. اما متاسفانه ، این هوش معمارانه با ورود مفاهیم و تکنولوژی های غربی از بین رفته است. تئوری های غربی هم عمدتا با تغییر وزن همین پارامترها تولید شده اند؛ در یکی محیط زیست وزن بیشتری دارد و در دیگری انسان و در برخی تکنولوژی.

 

شما به عنوان مهندس معمار، در سازمان نظام مهندسی فعالیت دارید به نظر شما چرا برخی از معماران از لحاظ حرفه ای به این نهاد اعتماد ندارند؟

سازمان نظام مهندسی بزرگترین و معتبرترین تشکل حرفه ای مهندسی ساختمان در ایران است که با دو هدف خدمترسانی و تشکل بخشی به مهندسان و ارتقای کیفی ساختمان تشکیل شده اما ظاهرا کارکرد آکادمیک و حرفه ای برای آن در نظر گرفته نشده است.
تردیدی نیست که این نهاد در مسیر تاریخی خود به بیراهه رفته است، علی الخصوص در سالهای اخیر. اما باید ببینیم راه حل چیست؟ خودمان را کنار بکشیم؟ یا برویم اثرگذار باشیم. باور من بر این است که دانشگاهیان باید خیلی جدی تر وارد عرصه شوند تا عیار علمی این نهاد بالاتر رود. بنده کنار کشیدن بسیاری از مهندسان و دانشگاهیان اهل اخلاق و علم، از سطوح مدیریتی سازمان نظام مهندسی را از دلایل مهم بی مسئولیتی ها و بی اخلاقی های این نهاد می دانم.
به نظر می رسد عدم مشارکت دانشگاهیان و مهندسین اهل علم به کارکرد صنفی آن لطمه زده و در خصوص کارکرد حرفه ای و آکادمیک نیز هیچگاه موفق عمل نکرده است.

یعنی شما با اصلاحات در این نظام موافقید یا به تفکیک نظام معماری از نظام مهندسی اعتقاد دارید؟

"هنر معماری" بر اساس سازماندهی فضا بر پایه الگوهای متنوع مدرن و تاریخی بایستی خلاقانه و انعطاف پذیر باشد. تفکر غالب مهندسی و ضوابط "مهندسی معماری" در این سازمان صلب هستند و به نظر من ظرفیت ادغام هنر معماری و مهندسی معماری در این سازمان وجود ندارد. یکی از راه حل های موجود تفکیک نظام مهندسی از نظام معماری است.

و درباره حضورتان در مجله ویلا؟

بنده خیلی مراقب هستم که در محافل غیرمعتبر حاضر نشوم و عضو نشوم، در سالهای اخیر هم این موضوع را بیشتر رعایت می کنم. ولی از آنجا که دیدم و یقین کردم مجله ویلا، علاوه بر تولید محتوای باکیفیت، عدالت و اخلاق حرفه ای را رعایت می کند و مهمتر از همه بین «بازار» و «مردم» طرف «مردم» ایستاده است، افتخار میکنم که در این مجموعه عضو هستم و امیدوارم بتوانم در این مجموعه اثر مثبتی داشته باشم.

#ویلا #مجله_ویلا #ویلاآکادمیک #ویلا_آکادمیک #ویلاآکادمی #ویلا_آکادمی