ویلـا گفـتـــ وگو
امیرعباس ابوطالبی و شرویـــن حسینـی
مجله ویلا شماره سیزدهم، گفتوگو با معماران معاصر ایرانی _دفتر اول_
آیا میتوان به خانهی «بروجردیها» و یا آثاری همچون خانهی «ایروانی» و «قصر منشیِ» اصفهان به دیدهی یک ویلا نگریست؟
بله؛ چون در این خانهها دغدغهی کشف نیازهای یک انسان مشخص مطرح است و راه حلهای طراحی فضا برای پاسخ به این نیازها ارائه میشود. مسکن بهمثابهِ یک کتاب اطلاعرسانی دقیق و جدی است که در برابر آن ویلایی قرار دارد که بهمثابهِ یک تابلوی نقاشی چشم را به تماشای زیباییها وامیدارد. ویلا آزادانه، ولی مسکن در چهارچوبهایی منطقی حرکت میکند؛ نیاز در هر دو وجود دارد؛ نیازهای روحی و خواستههای دلی در ویلا، نیازهای فیزیکی و خواستههای منطقیتر در مسکن بیشتر به چشم میخورد.
آیا علاوهبر کشف و شهود انسانی، مسئلهی اکتشافات معماری و یا ساختمانسازی در ویلا قابلیت مطرح شدن را داراست؟
مسئلهی آزمایشگری کموبیش در پروژههای ویلایی مطرح است که البته گاهی آنها را ازلحاظ عملکردی به مرز متروکه شدن میکشاند. اینکه یکسری علامت سؤال ایجاد کنم و به فضاهای نافضا بیندیشم؛ بهعنواننمونه، تعریف فضاهای اصلی یک پروژه از فضاهایی که پیش از آن تعریف نشدهاند چیست؟! یک نمونهی قابل درکتر را بیان میکنم؛ نخستین ویلایی که طراحی کردم پر از اشتباهاتی بود که مسیر آینده را برایم ترسیم کرد. اکتشافات پیشبینی نشده همیشه مسیر پیشرفتهای علمی را جلو میبرند؛ آنهم مسیری که ممکن است بر اثر اشتباه و یا تصادف به وجود آمده باشد. امروز بیشترِ پروژهها و فضاهایشان را دانسته ترسیم میکنیم و این اشتباه نکردن و آزمایش نکردنِ خطاهای پیشبینی نشده را خیلی دوست ندارم.
پیشامدهای نادرست برای من باعث ایجاد تغییرات و جهشهای ژنتیکی در پروژه میشوند که در برخی از موارد میتوانند سبک زندگی و عملکرد پروژه را بهبود ببخشند و این همان چیزی است که جناب «کریستوفر الکساندر»1 از آن بهعنوانِ «کیفیت زندگی بهتر» یاد میکند که بهعنوانِ «مظروف» در «ظرف»، یعنی بنا جریان دارد.
چند ویلا در کارنامهی حرفهای خود دارید؟
ویلاهای ساختهنشده که تعدادشان زیاد است؛ اما اگر بخواهم به پراکندگی آنها اشاره کنم، در حدود 40 ویلا در شهرک پزشکان اصفهان که «ویلا 141» را نیز شامل میشود، تعدادی هم در شمال کشور، مشا، کرج، فشم، لواسان و همچنین ویلاهایی در خارج از کشور نظیر واشنگتن، وین و یک تجربهی بازسازی در برلین در کارنامهی حرفهای خود دارم.
ویلا چه تقابلاتی در چگونگی رابطه با باشندگان خویش دارد؟
مسئلهی کشف و شهود انسان در پروژههای ویلایی و کوچکمقیاس به روشنی مطرح است؛ در اینجا دغدغهی بستر رویداد در معماری مطرح است.
ویلا تبلور نیازهای یک انسان مشخص است؛ ویلای من، خودروی من، ثروت من، مقام و ارزش اجتماعی من و ... همه در راستای ایجاد ارزشهای افزودهی آرمانهای یک فرد قرار میگیرند که در سطوح پایین، بالا و یا میانی درک انسان از جهان هستی شکلهای گوناگونی به خودشان خواهند گرفت. صاحب یک ویلا، میل به درونگرایی و مخفی شدن از واقعیتهای اطراف خود را دارد و صاحب ویلایی دیگر بهرُخ کشاندن و نمایش داشتههایش را میخواهد؛ تواضع، منیت، لذت، گناه، خانواده، آرامش، سلامت و ... همواره در این دایره میچرخند.
معمار باید در جلد کارفرمای خویش فرو رود تا بتواند نیازها و خواستههایش را بشناسد و پاسخ مناسبی را نیز برای آنها پیدا کند؛ درست مانند یک بازیگر تا بتواند نقش خود را بهخوبی اجرا کند. درحالیکه کارفرمایان بر این باورند که از خواستههایشان در مورد چگونگی خلق ویلای مورد نظر آگاهند؛ اما حقیقت آن است که در بیشتر موارد نمیدانند که چه میخواهند؛ این اندیشهی خودآگاهی، بازدارندهترین سد آگاهی است. ما همیشه خواستار یک گفتمان پیشبرنده به مقصد یک طراحی بهینه و دعوت از خود و کارفرما به چالشهای گوناگون هستیم تا برنامهی طراحی تعریف بشود. در ابتدا کارفرما با خیال آنکه خود یک پای ثابت طراحی است به این گفتمان وارد میشود؛ اما بهمرورِزمان روی نیازها و خواستههای خود تمرکز کرده و ادامهی مسیر را به ما میسپارد. بینش طراح اغلب منجر به تغییر نیازهای اولیهی کارفرما، کشف و تولید برنامههای جدیدی میشود که در جهت ارتقای کیفیت معماری و زندگی پروژه حرکت میکند. معمولاً بیش از نیمی از راه به کشوقوس با کارفرما سپری میشود و نتیجهی این نبرد در بیشتر مواقع با رضایت کارفرما همراه است.
این روزها در مواجهه با کارفرمایانی هستیم که یک شبه به سرمایهی هنگفتی رسیدهاند و به دنبال جلوههای یک زندگی تجملاتی، خواستار سکونتگاهی چشمگیر هستند؛ آنها کمتر میدانند که چه میخواهند و بههمیندلیل طراح آزادی عمل بیشتری خواهد داشت؛ ازسویدیگر، هستند کسانی که با تصور یک بنای رؤیایی به ما مراجعه میکنند و حتی نقشههایش را در ذهن خویش تخیل کرده و میدانند که چه میخواهند که البته طراحی برای این دسته با چالش بیشتری همراه است.
آیا تجربهی کار با کارفرمایانی را داشتهاید که از همان ابتدا با آگاهی از خواستههایشان و با برنامهی دقیق و روشنی در مورد چگونگی طراحی ویلای خویش به شما مراجعه کرده باشند؟
بله؛ مجموعه ویلاها در شهر وین در کشور اتریش این ویژگی را دارند که شاید به این خاطر باشد که مخاطبش یک شخص نیست و جنبهی کالایی و تجاری دارند؛ اما در مورد ویلاهای شخصی این مورد بهندرت دیده میشود؛ چون همواره سفارشدهنده برای ارتقای کیفیت زندگی شخصیاش به سراغ ویلا میآید. نوعی خودشناسی در فرایند تولید و اجرای پروژههای ویلایی شخصی وجود دارد که سیال بودنِ مؤلفههای شخصیتی مالک ویلا در طول این زمان، برنامهی ویلا را تحت تأثیر خودش قرار میدهد؛ بهعنواننمونه، ویلای «باغ جنت» را در ابتدا برای خودم طراحی کردم؛ بعد از آن متوجه شدم که خواستههای شخصیام در ابتدا، میانه و انتهای پروژه متفاوت بوده است؛ این گونهای از معماری است که حرکت و انعطافپذیری حتی در برنامهی پروژه نیز دیده میشود و مانند برنامههای بیمارستان، فرودگاه، مراکز تجاری و اداری صلب نیست.
ویلا و فرم
در پروژههایی که ضوابط مشخصی وجود دارد، معمولاً راحتتر و سریعتر به پاسخ میرسیم و تقریباً شکل پروژه قابل پیشبینی است؛ اما در ویلا، مسئلهی فرم اصلا مطرح نیست؛ فرمی که در ابتدای پروسهی طراحی شاید اصلا قابل تصور هم نباشد.
خاطرم هست در مسابقهای با عنوان «کوشک جهانی» شرکت کردیم که ویلایی بود برای هیچکس در هیچکجا. مسئله این است که در هر شروعی نمیدانیم چه فرمی خلق میشود و این همان پاسخ مهم در فرم ویلاست.
فکر کردن به فرم در یک پروژهی ویلایی اشتباه است؛ چراکه ویلا در پروسهای پیشبرنده بهتدریج خود را میآفریند.
ویلای ایرانی یعنی چه؟
نگاه فرمال به معماری ایرانی اشتباه است؛ اینکه طاق، گنبد و عناصر فرمال معماری ایرانی را بهعنوانِ یک شاخصه تصور کنیم ما را از مفهوم اصلی آن دور میکند. معماری هم مانند انسان تابع زمان و مکان خودش است و ترکیبی است از شخصیت درونی و ریشهدار و لباس بیرونی؛ این دو ممکن است بر یکدیگر تأثیر بگذارند، اما اهمیتشان مستقل از یکدیگر است. قدری به خودمان نگاه کنیم؛ اگرچه کت و شلوار میپوشیم، اما رفتارمان و احساساتمان ایرانی است و با رفتار و احساسات یک ژاپنی که او هم کت و شلوار میپوشد متفاوت است. رفتارهای پروژههای من کاملاً ایرانی هستند؛ هرچند ممکن است پوشش مدرنی داشته باشند. از نظر من شناسهی اصلی ایرانی بودن، ایرانی رفتار کردن است؛ آنهم به زبان جهانی امروز، ولی با لهجهی وطنی. این یکی شدنِ لباسها شاید ضرورتی باشد که از تنگناهای اقتصادی، نابودی منابع طبیعی و تحولات صنعتی دوران اخیر نشأت گرفته و جهانگیر شده باشد؛ ولی نمیتوان آن را حذف کرد و نادیده گرفت و به اشتباه آن را غیرایرانی خواند.
از دیدگاه من «ویلا 141» یک ویلای ایرانی است. همه چیز در معماری ایرانی مدولار2 است و ما آن را از گذشتههای دور بهصورت خیلی دقیق رعایت کردهایم. در معماری ایرانی تزیینات فقط یک صورت ظاهری نیست؛ بلکه در پسِ آن عملکردی سازهای پنهان است؛ در این ویلا نیز اینچنین است و دیوارهای نمایان3 رفتارهای سازهای دارند.
ویلا و شهر
عملکرد ویلا مستقل و جداشده از شهر است؛ اما پدیدهی ویلانشینی وابسته به شهرنشینی است و برای پاسخ به معضلات زندگی شهری به وجود آمده است. از ویژگیهای اصلی ویلانشینی این است که رابطهی شما با نظام اجتماعی اطراف بهطورکامل قطع میشود و شما وارد خلوت و حریم شخصی خودتان میشوید؛ در ویلا بُعد اجتماعی زندگی خیلی کمرنگ و یا حتی ناپدید میشود و در برابر آن بُعد خصوصی زندگی و حریم شخصی پُررنگ میشود.
ویلا، مسکن و آپارتمان
امروزه مجموعهای از ویژگیهای ویلایی و آپارتمانی وجود دارد که بهصورت ترکیبی از یکدیگر خودنمایی میکنند؛ مانند آپارتمانهایی که ویژگیهای ویلاییشان بارزتر است و یا ویلاهایی که درون شهر ساخته میشوند؛ همینطور خانههای ویلایی حومهی شهرها که بهعنوانِ یک سکونتگاه دایمی مورد استفاده قرار میگیرند. در گذشته این نوع ارتباط بین خانه و ویلا مشخصتر بود و با کنتراست شدیدتری وجود داشت؛ ولی امروزه بهم نزدیکترند و در پارهای از موارد نیز باهم یکی شدهاند.
ویلا و طبیعت
یکی از مؤلفههای اصلی طراحی، موقعیت قرارگیری ویلا در طبیعت است. در معماری ایرانی بین فضای باز و بسته، «فضای بینابینی» وجود دارد که نقطهی وصل دنیای درون و بیرون بناست. در ضوابط شهری، این تقسیمبندی فضایی بین درون و بیرونِ فضای ساختهشده، به دو گونهی باز و بسته محدود میشود؛ این مسئله کیفیتهای معمارانه را در آفرینش هر فضا کاهش میدهد و حضور طبیعت در بنا بهصورت اجباری نادیده گرفته میشود.
آزادی در سازماندهی فضایی در پروژههای ویلایی، امکان همهگونه آمیختگی فضا با طبیعت را برای شما به وجود میآورد.
هدف ویلایی
در گذشته مقولهی تفرج در ویلاها بسیار حائز اهمیت بود؛ اما امروزه فرار از ناهنجاریها و همهمهی زندگی، هدف اصلی ساخت ویلاست؛ فضایی که در گذشته برای آسودن بود؛ ولی امروز مقصدی است برای فرار.
متأسفانه انتخاب بین بد و بدتر در جامعهی ما مرسوم شده است و این چالش فراگیر در معماری هم دیده میشود؛ نمونههایش را در ویلاهای واقع در نوار ساحلی دریای خزر میبینید که با صرف هزینههای فکری و متریالی بسیار اندک ساخته شدهاند؛ واقعیت آن است که فقط نام ویلا را با خود یدک میکشند و نمیتوانند آرمان ویلا را جلوهگر باشند.
ویلاها تا چه اندازه میتوانند در پیشبرد نظریههای شخصی یک معمار، مفید واقع شوند؟
پیشبرد نظریههای معماری در نحوه و کیفیت برقراری دیالوگ بین معمار و کارفرما اتفاق میافتد؛ اینکه چطور شما بهعنوانِ خالق فضا قادر هستید بایدهایی که باید باشد را به چرایی تبدیل کنید؛ چرا باید این باشد؟ یا اصلاً اینجا باشد؟ و یا حتی اینگونه باشد؟ قانع ساختن و قانع شدن برای پاسخ به این چراها باعث گسترش طرح میشود.
وقتی شما درحالِ خلق فضایی با هدف بهتر زندگی کردن و بهتر فکر کردن برای کارفرمایتان هستید، فرصتی ایجاد میشود تا بتوانید از آن برای شناساندن نظریههای فکری خودتان به دیگران بهره ببرید؛ این فرصتِ درگیر شدن با مسائل نظری و انسانی طراحی معماری در دیگر گونههای پروژههای معماری کمتر در اختیار معمار قرار میگیرد.
مقیاس پروژههای بزرگ و کوچک
دفتر «براکت» علاقهی بیشتری به پروژههای کوچکمقیاس دارد و البته رضایتی هم که از این پروژهها برایمان حاصل گشته بسیار بیشتر است. در پروژههای بزرگمقیاس کمتر به خواستههای طراحی میپردازیم و بهجز ما و کارفرما عوامل پرشمار دیگری وجود دارد که بر کیفیت طراحی تأثیر میگذارند.
طراحی ویلا میتواند به مثابهی جواهرسازی باشد. پروژههای بزرگمقیاس با اشخاص سروکار ندارند و توجه به مسائل اجتماعی بیشتر در آنها دیده میشود؛ از نظر ضوابط شهری و شیوهنامههای جدید معماری هم پروژههای اینچنینی دست و پای طراح را بستهتر نگاهمیدارند؛ شرایط، استانداردها، تنگناهای اقتصادی و سیاسی و شرایط جامعه حرکت شما را محدودتر میکند؛ اما در خلق ویلا شما برای یک فرد خاص با یک سلیقهی خاص طراحی میکنید و این امکان را دارید که جهش کنید، بدوید و با دستان کاملاً باز برقصید و بیافرینید!
آیا «نقش جهان» را میتوان یک ویلای شهری دانست؟
بله؛ اما این یک استثنا است و بهعنوانِ یک الگوی معماری مطرح نیست؛ هرچند عمارت ویلایی «عالیقاپو» میتواند بهعنوانِ یک الگوی ویلایی قابل تکثیر مورد بررسی قرار بگیرد؛ نمونههایی از این دست در میدانهای اروپایی وجود دارد یا حتی کاخ سفید در ایالاتمتحده هم میتواند یک ویلای شهری به شمار آید؛ ویلایی که در حیاط آن دادوستدها و فعالیتهای اجتماعی رُخ میدهد.
دغدغه، نظریه و بیانیهی معمارانه
دغدغهی اصلی من تجربه کردن است و اینکه بتوانم فرصت کشف فضاهای جدیدتری را به کارفرما بدهم و آنها بتوانند با بودن در آن فضا زندگی بهتری را تجربه کنند.
برخورد با خود - اصلاح خود - ارتقای خود؛ یعنی بتوانم تعریف جدیدی از لوکس بودن و محتشم بودن را به وجود آورم.
دستخط من، فرم و متریال نیست؛ بلکه کشف و اکتشافات فضاهای آزمایشی است و ردپای کارهای من را در روح فضاهای خلق شده میتوان جستوجو نمود.
آیا خودتان ویلا دارید؟
بله؛ ویلا داشتم ولی فروختم؛ اما حالا یک محل کار ویلایی در اصفهان دارم و البته یک خانهی آپارتمانی هم دارم که کیفیتهای ویلایی دارد.
ویلای خودتان را به چه کسی سفارش میدهید؟ کجا و در چه اندازهای؟
«مهدی علیزاده» یا «ایرج کلانتری» و از نسل قدیمتر هم «محمد مجیدی» و «اِدواردو سوتو دمورا»4.
ویلایی کنار دریا یا در دل کویر و اگر برای هزینهی ساخت محدودیتی وجود نداشته باشد، با زیربنای 250 مترمربع در بستری نامحدود؛ شاید 1000 هکتار!
شخصیت ایدهآلی که قرار است برایشان ویلا طراحی کنید؟
ترجیح میدهم که گمنام باشد؛ چون علاوهبر چالشهای طراحی، بار مسئولیتی دو چندانی را برای من ایجاد میکند؛ هرچند که میتواند رسانهی بسیار خوبی برای شهرت و موفقیت باشد، اما هیچ اجباری در کار نیست؛ چراکه میتوانم با یک کارفرمای گمنام هم در این مسیر پیش بروم.
________________
1 او در سال 1936 در وین متولد شد و در آکسفورد و چیچستر انگلستان بار آمد. در دانشگاه کمبریج انگلستان در دو رشتهی معماری و ریاضیات در مقطع کارشناسی تحصیل کرد و سپس به آمریکا رفت و موفق به دریافت درجهی دکترای معماری از دانشگاه هاروارد شد؛ بهخاطر پایاننامهی دکترایش دربارهی ترکیب فرم، نخستین مدال طلای مؤسسهی معماران آمریکا در رشتهی تحقیق را از آن خود ساخت؛ این پایاننامه بعدها به عنوان یادداشتهایی دربارهی ترکیب فرم به چاپ رسید. الکساندر از سال 1963 تاکنون استاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و رئیس مرکز ساختار محیطی بوده است.
2 واژهای فرانسوی به معنی پیمونوند، پیمونی، پیمونوار
3 Expose
4 Eduardo souto demoura
چاپ و انتشار تصاویر و مطالب مندرج در این مجله به شرط ذکر منبع "مجلهی ویلا" منعی ندارد.
از اینکه با توجه به مورد یاد شده مطالب منتشر شده در مجلهی ویلا را بازنشر مینمایید، سپاسگزاریم ...