ریشهی ویلا را در کجا میدانید؟
زمانی میتوانیم ریشهی ویلا را بیابیم که مرزبندی میان مفهوم «خانه» و مفهوم «شخصیسازی» را جستوجو کنیم؛ به «ویلا رتوندا» اشاره میکنم که چگونه «آندره پالادیو»1 توانست برای اولین بار مفهوم خانه و مفهوم معبد را در راستای شخصیسازی در آن ادغام نماید.
این تمرین نشان داد که یک شخص چگونه میتواند در مفهوم زندگی از طریق موضوع معماری تفاوت ایجاد کند؛ شاید قبلاً و در تاریخ معماری خودمان هم «کاخ آپادانا» همین تجربه را به انجام رسانده باشد؛ همینطور میتوانم به تلفیق مفهوم «باغ» و مفهوم «خانه» نیز اشاره کنم؛ این مسئله در جغرافیاها، فرهنگها و لایههای مختلف تاریخ نیز قابل بررسی و ردیابی است.
ویلا براساس نیازهای روانشناختی و غیرسودآوری تولید میشود؟ (ایدئولوژی ویلا)
ویلا وقتی شکل میگیرد که نیازهای فیزیکی و اولیهی یک شخص برآورده شده باشد؛ در این حالت شخص به دنبال جهانی از آرزوهای خود میگردد؛ او به دنبال جهانی از فضای خیالی است و تلاش میکند تا آنها را به امکانات فیزیکی و قابل دسترس تبدیل نماید.
ایدئولوژی ویلا در مرزی مشترک بین قدرتنمایی، خیال، جاهطلبی، نیازهای روانی و حتی شاید افسانهپروری قرار میگیرد. یک ویلای موفق معمولاً محصول روانشناسی موفق معمار از کارفرمای خویش است، بهقسمی که بتواند او را به یک برهنهسازی فکری جهت ابراز آرزوها و خیالهای خویش برساند و در مرحلهی بعدی موضوعاتی را استخراج کند تا پاسخهای مناسبی به آن نیازها داده شود.
آیا همیشه خانهی دومی برای پاسخ به این نیازها ساخته میشود؟
نه لزوماً اینطور نیست؛ ممکن است یک شخص همان ویلا را برای زندگی دائمی خودش انتخاب کند؛ اما همیشه در اشخاص مختلف این ذهنیت وجود دارد که اگر به چنین قدرتی برسم، دست به ایجاد چنان کیفیتهایی خواهم زد و این تمنا تا ابد ادامه خواهد داشت.
چه گونههایی از ساختمان در تیپولوژی ویلایی قرار میگیرند؟
به نظر من ساختمانهای از چهار طرف باز، سه طرف باز و حتی دو و یک طرف باز هم میتوانند در این گونهبندی جای بگیرند؛ مفهوم ویلا بهشدت تحت تأثیر ارتباط معماری با طبیعتِ اطرافش قرار میگیرد؛ بالطبع هرچه نسبت بنا کمتر باشد، مفاهیم بیشتری از کیفیتهای ویلایی خواهیم یافت؛ گفتوگویی است میان فضای بسته و فضای باز، فضای بسته و طبیعت، فضای متراکم و فضای غیرمتراکم، آسمان و زمین که در تیپولوژی ویلا تأثیر میگذارد. خیلی از ویلاها بین آسمان و زمین ارتباط ویژهای برقرار میکنند، همینطور از نظر من محدودیتی در مساحت ویلا و محیط پیرامون نیز وجود ندارد. این برای من مهمتر است که خوانش ویلا کدام است و ابزار ما برای این خوانش چیست؟
برنامهی ویلا چیست؟ کجا سیالیت بیشتری وجود دارد و کجا ثبات هست؟
ابتدا باید ببینیم که این بحث در کدام جغرافیا مطرح است؛ در شرق، مفهوم برنامه به معنای برنامهی معماری در غرب نیست و معماری براساس فرهنگ و زمینههای بااهمیت، فضاهای بینامی را تعریف میکند؛ فضاهایی که در گذر زمان پالایش میشود و بهصورت دانش ضمنی به نسل بعدی منتقل میگردد؛ ازسویدیگر به لحاظ آکادمیکی، ویلا نسبت به برنامه نمیتواند ثابت باشد و اتفاقاً ویلاهای جذاب همواره برنامه را در نحوهی نگاه و شیوهی زندگی کردن، دستخوش تغییراتی قرار میدهند؛ این تغییرات در سبک زندگی را نه در چند هزار سال، بلکه در چند دههی اخیر میتوانیم بهوضوح مشاهده کنیم. نمونههایی از ویلا وجود دارد که بهعنوانِ یک میراث خانوادگی از یکجا شروع میشود و به نسلهای بعدی واگذار میگردد و اینجاست که نسلهای بعدی تلاش میکنند تا خودشان را با فیزیک ویلا تطبیق دهند.
چرا بعضی از ستارگانِ معماری، واژهی «خانه» را برای نامگذاری پروژههای ویلایی دفاترشان انتخاب میکنند؟
در فرهنگ واژگانی ما کاربرد واژهی ویلا در انحصار قشر مرفه و بیدردی به نظر میآید که از مردم عادی جامعه دور هستند؛ البته تبلیغات و رسانهها این انحصار را بدینسان جاانداختهاند که البته از نظر من این باور مردود است. مفهوم ویلا الزاماً با لوکس بودن و غیرضروری بودن همراه نیست؛ مثلاً ما یک مجموعهی ویلایی ارزانقیمت در هشتگرد داریم که برای مشتریان عادی و از طبقهی متوسط جامعه طراحی شده است.
به نظرم نیاز داریم الگوهای متفاوت ویلایی برای رهایی از معضلات شهری از قبیل ترافیک، آلودگی، استرس و ... تعریف کنیم؛ اگر پول نداری باید چهکار کنی؟
بله؛ ویلا در برههای از زمان بهواسطهی رشد سرسامآور زمین و دارایی صاحبان زمین به قشر خاصی تعلق داشت. امروزه ویلاهایی ساخته میشود که تملک خودش را از انحصار جامعهی مرفه خارج کرده است؛ چراکه فاصله گرفتن از شهر برای همهی اقشار به یک نیاز ضروری و اولیه تبدیل شده است.
دیدگاه شما در مورد ویلا بهمثابه ابزاری برای گفتگوها و ابداعات معماری چیست؟
وقتی موضوع بدون برنامه باشد، امکان نصب خوانشهای جدید و دستگاههای فکری جدید فراهمتر است؛ بنابراین، فرصتهای تازهای برای گفتوگوها و اندیشههای آزادانهتر ایجاد میگردد و ابداعات از اینجا شکل میگیرد؛ معتقدم تمارین جدیتر معماری هنگامی اتفاق میافتند که ندانیم ساکن اثر کیست، یا اینکه کارفرمایی وجود نداشته باشد!
در چنین حالتی معمار وارد فرایندی میشود که قدرتنمایی تئوریک میتواند از طریق ویلا برایش اتفاق بیفتد.
در بسیاری از گفتوگوهای معمارانه که از طریق ویلا رخ میدهد، مسئلهی زیستن خیلی فراتر از لوکسگرایی نشان میدهد؛ فکر میکنم در آینده شاهد ویلاهایی از جنس دیگری خواهیم بود؛ مسئلهی این ویلاها انسان و سلامت انسان خواهد بود!
هدف ویلا چیست؟
اگر ویلایی در عین برخورداری از یک فلسفهی جذاب، متریال، جزئیات بینقص و فضاهای باکیفیت عالی نتواند به سلامت انسان ساکن خود کمکی نماید و به طبیعت اطرافش صدمه بزند در آینده خریداری نخواهد داشت؛ شاید در زمان حال این ادعا در حد یک شعار باشد؛ اما در آیندهی بسیار نزدیک خواهید دید که سلامتی به عنوان هدف اصلی ویلاها بهصورت یک استاندارد و چهارچوب در خواهد آمد؛ ضوابطی که از به وجود آمدن شرایط غیرسالم از نظر روحی و فیزیکی جلوگیری میکند.
اولین پروژهای که طراحی کردهاید چه بود؟
یک ویلای ساختهنشده برای پدر یکی از دوستانم بود؛ البته قبل از اینکه تِز دانشگاه را تحویل بدهم؛ این ویلا تمرینی برای شکلگیری ایدههایی بود که بعدها دستگاههای فکری منظمتری را در کارهایم ایجاد نمود.
اولین ویلای ساختهشده در کارنامهی حرفهای شما چیست؟
ویلای مهرشهر؛ مسئلهی اساسی این پروژه، استتار و تواضع معماری در مقابل خودنمایی در برابر عناصر طبیعی بود.
باخبر هستم که بر روی ایدهی ویلا-آپارتمانها کار میکنید؛ درست است؟
مسئلهی تراکم، رابطهی زمین و حیاط بهعنوانِ عامل سازماندهیکنندهی فضا موضوعات جدی هستند که روی آنها فکر میکنیم؛ اینکه دیاگرامهایی عمودی برای خلق فضای حیاط در ارتفاع ایجاد کنیم و بهنوعی کیفیتهای ویلایی را در آپارتمانها نیز وارد نماییم. در کنار این تمارین به مسائلی همچون نور، باد، تناسبات و .... توجه داریم؛ اگرچه که ممکن است ساده به نظر برسند، ولی در دفتر معماری ما بسیار جدی به آنها پرداخته میشود. وقتی انسانها در خانهها محبوس میشوند، اثرات جبرانناپذیری به جسم و جان ساکنانشان وارد میشود که جبران آن بسیار سخت خواهد بود. بسیاری از خانههایی که امروزه ساخته میشوند بیشتر از یک خوابگاه جهت بقا نیستند؛ اتفاقاً بسیاری از آنها لوکس و مارکدار هستند!
طراحی ویلای چه شخصیتی برایتان جذاب است؟
طراحی کردن برای آدمهای خیلی معروف، اصلاً برایم جذاب نیست؛ دوست ندارم ویلایی را برای قدرتنمایی کسی طراحی کنم؛ غلبهی سرمایهداری به تفکر برایم جذاب نیست؛ چون سبک زندگی آن شخص به دستگاه فکری دفترمان غلبه میکند؛ اما طراحی ویلای یک نویسنده میتواند برایم جذاب باشد؛ نویسندهای که به دنبال کشف و خوانش جدید و سیالی از زندگی است و کسی که بتوانم با او به گفتوگو بپردازم و چالشهای جدیدی برای معماری و زندگی تعریف کنم.
اگر معمار نبودید طراحی ویلای شخصی خودتان را به کدام معمار میسپردید؟
از ایران به «کامران حیرتی» و از دیگر کشورهای جهان به «شیگروبان»2 یا «سجیما»3.
چه طبیعتی برای سایت ویلا انتخاب میکردید؟ و چرا؟
سایت جنگلی که چشمانداز دریا داشته باشد؛ با ابعادی کوچک و بدون دیوار؛ جایی که بتوانم خودم را از روزمرگیها رها سازم.
تناقص کلاسیک زندگی در طبیعت وحشی را دوست دارم؛ اینکه به سمت خطر بروم و سپس راهی برای ایجاد امنیت در آن بیابم.
یک پیام راجع به مجلهی ویلا؟
هر وقت کار میکنم به این فکر میکنم که 10 سال دیگر کجا هستم و چه تأثیراتی بر آینده گذاشتهام. مسئلهی نقد و تحلیل راجع به موضوعاتی از جنس ویلا باید جدی انگاشته شود تا به تولید دانش از درون خودش برسد.
در دو بخش جامعهی تخصصی و جامعهی مصرفکننده، مسئلهی اقتصادی میبایست خوب مدیریت شود.
________________
1 Andrea Palladio
2 Shigeru Ban
3 Kazuyo Sejima
چاپ و انتشار تصاویر و مطالب مندرج در این مجله به شرط ذکر منبع "مجلهی ویلا" منعی ندارد.
از اینکه با توجه به مورد یاد شده مطالب منتشر شده در مجلهی ویلا را بازنشر مینمایید، سپاسگزاریم ...