مصاحبه امیرعباس ابوطالبی با بابک مطلب نژاد

 

ریشه‌ی ویلا را در چه می‌دانید؟  

ویلاها یکی از چهار گونه‌ی مسکن در دوران روم باستان بودند که با قرارگیری در میان زمین‌های کشاورزی از سه گونه‌ی دیگر که مسکن شهری بودند (آپارتمان، آتریوم هاوس، هیپوستیل هال1) متمایز می‌شدند. ویلاها متعلق به اعیان رومی و بیرون از شهرها، اغلب محل اقامت همیشگی آن‌ها به شمار نمی‌رفتند و بیشتر جنبه‌ی سکونتگاه فراغتی و موقت را داشتند. در‌واقع ویلا یکی از تیپولوژی‌های مسکن بود که به‌تدریج تا زمان معاصر چه در غرب و چه در ایران به ویژگی‌های مورفولوژیک آن بیشتر تأکید شد؛ تا جایی که از یک نام به یک صفت تغییر ماهیت داد و عبارت «خانه‌ی ویلایی» رایج شد. «خانه ویلایی» ناظر به عمارتی است که به لحاظ ریخت‌شناسی، تک‌واحدی و در میانه‌ی زمین‌های باز قرار گرفته و رو به پیرامون دارد؛ ولی الزاماً اقامت در آن فراغتی نیست و می‌تواند محل سکونت دائم نیز باشد.اندک‌اندک این عبارت که حاصلِ امتزاج مفهوم ویلا و خانه بود، مُرَخَم و کوتاه شد و دوباره به‌صورت ویلا مورد استفاده قرار گرفت که این‌بار با خاستگاه اولیه‌اش تفاوت ماهیتی و شباهت صُوَری داشت.

 

 

در تاریخ معماری ایران، نوعی از خانه یا بناهای ایرانی را چقدر با تعریف ویلا قابل انطباق می‌دانید؟

ویلاهای اولیه‌ی رومی چندان پُرپیرایه نبودند و به موازات شکوه و عظمت امپراطوری روم، ویلاها نیز به‌عنوانِ ابزار بیان قدرت صاحبان آن‌ها پُر‌تجمل شدند تا جایی که در دوران باروک2 منجر به ساخت عمارت‌های پرُطمطراقی شدند که امروزه در تصویر ذهنی همگان به‌عنوانِ کاخ شناخته می‌شوند. شاید معادل ایرانی این کاخ‌ها با اغماض فراوان کوشک‌ها باشند، هر‌چند که به لحاظ کالبد و کارکرد بیشتر به پاویون نزدیک‌اند و جالب‌تر اینکه ریشه‌ی کوشک‌ها به‌صورت عمارت‌های تفرجی در میانه‌ی باغ‌ها نیز به خانه‌های اربابی در میان زمین‌های کشاورزی یا چادر اصلی خان در ایل برمی‌گردد و نوعی قرابت نسبی با خاستگاه ویلا در روم دارند.

 

 

آیا موافقید که ایدئولوژی ویلا از منبع ادبیات سرچشمه می‌گیرد؟

معماری هنر است و هنر بیان احساس انسان است. احساس انسان ابتدا در چهره و نگاه او دیده می‌شود و با «زبان» گفته می‌شود و با «قلم» ثبت می‌شود. بیان احساس در هنر قرار نیست که الزاماً پیام خاصی را تولید کند و فقط‌و‌فقط می‌تواند آن‌ها را به‌صورت ناب و خالصانه منتقل نماید. ساده‌ترین و ناب‌ترین شکل بیان احساسات، ادبیات است؛ صورت ادبیات، نظم شیوا و نثر زیبا است و هنر در بیان احساس در گام‌های بعدی به نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و معماری می‌رسد. سرچشمه‌ی شکل‌گیری ایده‌های ویلایی، بیان احساسات هنرمند معمار است. شاید پیدایش ویلا در روز نخست، نتیجه‌ی ایدئولوژی روم باستان بوده باشد، اما اکنون هر ویلا بیانیه‌ی معماری طراح آن است.

 

 

برنامه‌ی ویلا با خیالبافی چه ارتباطی دارد؟

خواست غریزی انسان پیشرفت و تعالی است و گام نخست آن آرزو، رؤیا و خیالِ رسیدن به آن است. برای مالک، برنامه‌ی ویلا با رؤیابافی شکل می‌گیرد؛ این رؤیا با انتخاب و خرید یک زمین آغاز می‌شود و اعضای خانواده شامل همسر، فرزند، پدر، مادر و ... در تکامل آن شرکت می‌کنند؛ خانه‌ام را بسازم، حوض آب ... ، درخت چنار ... ، آلاچیق بهاره ... ، سایه‌بان ... ، آب دادن به گُل ... ، خوابیدن در بام ... و ... .
همگی این رؤیاها اهداف کیفی و عملکردی را درون خودشان می‌پروراندند؛ هر‌چه تمکن صاحبِ خانه بیشتر باشد، امکانات بیشتری را بر روی ایده‌ها و رؤیاهایش سوار می‌کند؛ برای صاحبان ویلا، تحقق آرزوها و رؤیاها اولویت است، مگر آنکه هدف سوداگری و تجارت باشد؛ درنهایت این طراح معمار است که باید آرزوها و خواسته‌های سفارش‌دهنده را بر کشتی رؤیاهای معمارانه‌ی خود سوار کند و با سکان رویکرد (یا نظریه‌ی) معماری که به آن باور دارد، طرح را به سرزمین «ساحت معماری» برساند، اگر جز این باشد نتیجه‌ی کار، «ساختمان» است نه «معماری»! طراحی ویلا نتیجه‌ی خیال‌پردازی‌های انسان است که به دنبال آفرینش فضای زندگی و بهره‌مندی از کیفیت‌های عالی آن است.

 

 

آیا ویلا را یک تیپولوژی مستقل در معماری می‌دانید؟ 

ویلا یک گونه از تیپولوژی مسکن است. در ایران نیز گونه‌ای از خانه به شمار می‌رود که فرد و خانواده در آن زندگی می‌کنند؛ از نظر من ویلا الزاماً خانه‌ی دوم نیست؛ ویلا یک خانه‌ی ویلایی است. از دوران غارنشینی شروع کنیم، سرپناه و برآوردن نیازهای فیزیکی هدف اصلی بوده است. در مرتبه‌ی بعدی سرپناه به مسکنِ ساخته‌ی بشر می‌رسیم و در مرتبه‌ی بعدی به خانه‌ی طراحی شده که جز برآوردن نیازهای اولیه‌ی انسان برای زنده بودن، دارای کیفیاتی برای زندگی کردن نیز هست.
وقتی به دنبال ایجاد کیفیت فضایی در طول دوران می‌رویم به خانه می‌رسیم و اگر به دنبال تجربه‌ی این کیفیت‌های عالی در ارتباط با طبیعت پیرامون باشیم به ویلا خواهیم رسید.

 

 

پس آیا ویلا و خانه و مسکن را یکی می‌دانید؟ 

خانه گستره‌ی وسیعی از ارزش‌ها و تجربه‌ها در معماری را دربرمی‌گیرد که می‌خواهم منزلت آن را حفظ کنم. مجموعه‌ی پرشماری از واژه‌های ترکیب‌یافته با «خانه»، گواهی بر عمق ارزشی مفهوم خانه در طول تاریخ و فرهنگ ایران است؛ اما اگر مسکن را با خانه و ویلا مقایسه کنیم، دیگر مسئله‌ی نوآوری و خلاقیت‌های معمارانه در مسکن مطرح نیست؛ مسکن، فضای زنده بودن است و خانه، فضای زندگی! اگر از خانه‌های اربابی میراث معماری ایرانی که دارای کیفیت‌های مطلوب و بالای فضایی هستند صرف‌نظر کنیم، بسیاری از روستاهای مناطق کویری و ... کشورمان از خانه‌های کوچکی ساخته شده‌اند که آن‌ها نیز با تناسبات فضایی عالی، دارای کیفیت‌های مطلوب زندگی هستند؛ می‌خواهم از واژه‌ی «باحال» و «باصفا» برای توصیف این کیفیت‌ها استفاده کنم.

 

 

به نظر می‌رسد در ایران کیفیت طراحی ویلاها و خانه‌ها به شکل محسوسی تنزل پیدا کرده است؛ چقدر موافق هستید؟  

این روزها می‌بینیم که معماری در ایران بی‌رؤیا شده و سقوط فکری و احساسی شدیدی درون جامعه رُخ داده است. فرزندان نیاکان ما که خالق این کیفیت‌های فضایی بوده‌اند با حراج خانه‌های به ارث رسیده از دستشان راحت می‌شوند و تمنای تصاحب ویلاهای امروزی را دارند که البته فقط اسمشان ویلا است و از کیفیت‌های فضایی در آن‌ها خبری نیست. طی چند دهه‌ی گذشته از یکسری کیفیت‌ها و مفهوم‌ها دور شده‌ایم و به نظر می‌رسد که کیفیت معماری به کمیت ساختمان تنزل یافته و به کالایی تبدیل شده که سوداگری آن را هدایت می‌کند.
امروزه اگر کسی زمین مناسب برای خانه‌ای ویلایی داشته باشد و حتی اگر بخواهد آن را برای خودش بسازد به دنبال رؤیاپردازی و خیالبافی‌های از‌پیش‌گفته نمی‌رود؛ صاحب خانه‌ای ویلایی در شهر به دنبال تخریب و بنای یک ساختمان دست‌کم پنج طبقه در راستای برآوردن بیشترین‌های کمی به‌علاوه‌ی سرمایه‌گذاری از طریق آن است. ویلاهای باکیفیت برای زندگی، تخریب می‌شوند و جای خود را به جعبه‌هایی کم‌کیفیت برای زنده بودن می‌دهند و با سود حاصل از این کار، با صدمه‌زدن به محیط‌زیست در مناطق بِکر و خوش‌آب‌و‌هوا شروع به ساخت ویلاهای بی‌کیفیت می‌کنند؛ یک چرخه‌ی باطل از مصرف منابع طبیعی، منابع انرژی و منابع انسانی که تأثیراتش تا ده‌ها سال روی محیط و مردمانش باقی خواهد ماند.
شاید بتوان این‌چنین گفت که در چند دهه‌ی اخیر، ویلاهای خوش‌زندگی قدیمی در شهرها تخریب شده و به زندان‌های ویلایی در سواحل و یا مناطق بِکر طبیعت تبدیل شده‌اند.

 

 

طراحی ویلا چقدر می‌تواند برای معماری چالش برانگیز باشد؟

معماران معمولاً به طراحی ویلا علاقه‌ی بیشتری نشان می‌دهند؛ چون بهتر می‌توانند به کیفیت‌های فضایی ایده‌آل و نشان دادن توانمندی‌هایشان برسند. آفرینش خلاقانه‌ی «فضای زندگی» برای فرد و خانواده و طراحی برای رؤیاهای یک فرد مشخص در طراحی ویلاها ممکن و جذاب‌تر است تا طراحی در معماری‌های عملکردی مانند بیمارستان، سینما و مراکز خرید.
طراحی ویلاها به‌دلایلِ درگیری کمتر با ضوابط و نیز استفاده از چشم‌اندازهای طبیعی محیط پیرامونشان، بستر مناسبی برای بیان نظریه‌های هنری و حتی فانتزی معمار هستند. مانیفست‌های معمارانه معمولاً در یک ویلا مطرح و بیان می‌شود و شاید یک پروژه‌ی سینمایی نتواند زمینه‌ی خوبی برای بیان باورهای تئوریک یک طراح باشد. ارائه‌ی بیانیه‌های هنری و تئوریک معمارانه در ویلاها بسیار ساده‌تر اتفاق می‌افتد، ولی طراحی ویلا به‌مراتب دشوارتر از طراحی یک سینما یا حتی یک بیمارستان است و البته ویلا باید منعکس‌کننده‌ی دقیق خواسته‌های به‌جا و رفتارهای قابل شناخت کارفرما باشد، در‌حالی‌که در بناهای عمومی و حتی مسکونی چند واحدی، چنین چیزی ممکن نیست. طراحی ویلا عرصه‌ی مناسبی است که معمار، عاشقانه جرأت کند و بتواند خلاف جهت جریان آب شنا کند جسارت نهفته در زمان را بیان کند و رهاورد و تجربه‌ی نقادانه‌ی تازه‌ای به معماری بدهد.

 

 

فرم ویلا چقدر می‌تواند در بیانیه‌ی معماری آن مؤثر باشد؟

اگر ویلا را در فرم محدود کنید، مأموریتش تمام می‌شود. منطقی نیست برای «فرمی» که در خدمت معماری است، محدودیتی قائل شویم و البته شایسته است که در طراحی نیز درگیر فرمالیسم نشویم.

 


آثار «کیونوری کیکوتاکه»3 در دیاگرام مجله‌ی ویلا مانیفست متابولیسم ژاپنی را متأثر از جنبش مدرنیسم «ویلا ساووی» مطرح می‌کند؛ آیا در‌حال‌حاضر چیزی به‌نامِ معماری مدرن ایرانی و یا متابولیسم ایرانی داریم؟ 
از سال 1368 که در دانشگاه شهید بهشتی حضور داشتم، شاهد چنین جنبش و پیشرفتی در ایران نبودم و چنین مصادیقی هم در سال‌های پیش از آن سراغ ندارم. شما به نمودار جنبش فانکشنالیسم4 نروژی و فنلاندی متأثر از مدرنیسم در مجله‌ی ویلا اشاره کرده‌اید؛ اما به‌نقل‌از آقای «جودت» می‌گویم که معماری مدرن به بسیاری از کشورها رفت و در کشورهایی مانند برزیل و ژاپن توانست خودش را با بیان بومی ثبت کند و رهاورد تازه‌ای به معماری جهان بدهد؛ ولی ورود معماری مدرن در ایران چنین نتیجه‌ی موفقیت‌آمیزی به همراه نداشت.
مجموعه‌ای از معماران ایرانی تا پیش از انقلاب سال 57 درحال دستیابی به یک بیان معماری معاصر ایرانی بودند که با‌توجه‌به رویدادهای پیش‌آمده متوقف شد. آثاری شایسته و ازجمله ویلاهای ارزشمند شهری و حومه‌ای در دوران پهلوی اول و دوم در ایران ساخته شدند که به دنبال بیان معماری معاصر ایرانی بودند که متأسفانه شمار زیادی از آن‌ها ثبت نشدند و بسیاری نیز تخریب شدند.

 

 

چند طرح ویلایی در کارنامه دارید؟

سه پروژه‌ی ویلایی ساخته‌نشده داریم که از نظر مبانی نظری طراحی به بلوغ رسیده‌اند.
جالب است بگویم که پاسخ امروز ما برای یکی از این ویلاها به نام «ویلای البرز» همان پاسخ پانزده سال پیش است که البته این می‌تواند یا نشان درجا‌زدن ما باشد یا نشان موفقیت دراز‌مدت طرح.

 

 

در خیلی موارد از ویلا به‌عنوانِ آیکون و نشانه‌ای برای بیان دارایی‌ها و منزلت اجتماعی استفاده می‌شود؛ نظر شما چیست؟

به‌طور‌کلی ویلا بنایی سلطه‌طلبانه نسبت به پیرامون خود است، هر‌چند که برخورداری از ویلای فاخر نتیجه‌ی داشتن توان مالی و در مالکیت بهترین‌ها است، اما مأموریت اصلی معمار، نشانه‌سازی و ساخت ابزار «خود برتر نمایی» برای کارفرما و مالک نیست، بلکه طراحی و ساخت فضای پُر‌کیفیت با بهره‌گیری از حداکثر امکانات ممکن است. موضوع معماری، آفرینش فضای زندگی است، نه کمتر و نه بیشتر. هر‌چند که از دیرباز از معماری توقع بازنمایی قدرت و ثروت بوده و هست، ولی از دوره‌ی رنسانس به بعد با شکل‌گیری شخصیت مستقل فردی، اثر معماری علاوه‌بر بازنمود خواسته‌ی کارفرما به عرصه‌ی بیانیه‌ی معمار نیز تبدیل شده است.

 

 

زندگی در خانه‌ی آپارتمانی را ترجیح می‌دهید یا خانه‌ی ویلایی؟

حتماً خانه‌ی ویلایی

 

 

آیا ترجیح می‌دهید که یک ویلای آخر هفته‌ای هم داشته باشید؟ 

خیر؛ یک خانه‌ی ویلایی برای زندگی دایمی کافی است و اگر دو تا باشد فقط زحمت بیهوده ایجاد می‌کند! صرف‌نظر از هزینه‌های ساخت ویلا و فقط با هزینه‌ی نگهداری آن می‌توانم به همراه خانواده‌ام بهترین خدمات را در هر کجای ایران به دست بیاورم. ترجیح می‌دهم برای آخر هفته‌ها موقعیت نامحدودی داشته باشم و از امکانات پذیرایی هتل‌ها برخوردار شوم.

 

 

طراحی خانه‌ی ویلایی خودتان را به کدام معمار می‌سپارید؟

طراحی خانه‌ی ویلایی خودم را به «محمدرضا جودت» می‌سپارم و ترجیح می‌دهم ویلایم در تهران و یا در یک روستای جنگلی در کوهستان‌های البرز قرار داشته باشد.
اگر قرار باشد به معمار خارجی سفارش دهم، «رنزو پیانو»5 را انتخاب خواهم کرد تا یک خانه‌دفتر ویلایی، شاید مشابه تجربه‌ی خانه‌ی «فرانک لوید رایت»6 یا «آلوار آلتو»7 داشته باشم.

 

 مصاحبه امیرعباس ابوطالبی با بابک مطلب نژاد

________________

1 Hypostyle hall

2 Baroque

3 Kiyonori Kikutake

4 Functionalism (architecture)

5 Renzo Piano

6 Frank Lloyd Wright

7 Alvar Aalto

 

 چاپ و انتشار تصاویر و مطالب مندرج در این مجله به شرط ذکر منبع "مجله‌ی ویلا" منعی ندارد.
از اینکه با توجه به مورد یاد شده مطالب منتشر شده در مجله‌ی ویلا را بازنشر می‌نمایید، سپاسگزاریم ...