مصاحبه امیرعباس ابوطالبی با آرش مظفری

ویلـا گفـتـــ وگو

امیرعباس ابوطالبی و آرش مظفری

مجله ویلا شماره سیزدهم، گفت‌وگو با معماران معاصر ایرانی _دفتر اول_

 

ریشه‌ی ویلا چیست؟

با‌توجه‌به ریشه‌ی لغوی ویلا، مقصود بیشتر خانه‌هایی است که متأثر از خانه‌های شهری بوده‌اند؛ ساکنان متمول بیرون شهرها خانه‌هایی لوکس‌تر از اقامتگاه‌های روستایی می‌ساختند که دست‌کم در معرفی، آن‌ها را شهری نامیده‌اند.

آن یک ویلا است ...
آدم‌های ویلایی ...
زندگی ویلایی ... 

ویلا نشان‌دهنده‌ی یک موقعیت طبقانی است که تحت تأثیر فعل، انفعال و واکنش‌های طبقات اجتماعی به وجود آمده است.
ویلا واژه‌ای با ریشه‌ی لاتین است که در گذشته حتی به خانه‌های شهری با موقعیت و منزلت ویژه نیز اتلاق می‌شد، اما امروزه به خانه‌هایی گفته می‌شود که خارج از شهرها ساخته می‌شوند. در آمریکای شمالی اگر منظور خانه‌های بیرون شهر برای آخر هفته‌ها باشد از واژه‌ی ویلا استفاده نمی‌شود و به‌جای آن واژه‌ی کاتِیج «cottage» را به کار می‌برند.

با شما موافقم که در تاریخ معماری ایران نیز خانه‌های بسیاری وجود دارد؛ خانه‌هایی که نشان‌دهنده‌ی موقعیت اجتماعی صاحبانش است و ریشه‌ی ویلایی دارند؛ همچون «خانه‌ی طباطبایی‌ها» و «خانه‌ی بروجردی‌ها» در کاشان و «باغ شازده» در ماهان کرمان و ...   

 

 

ایدئولوژی ویلا

شاید ویلا در ایران، بیشتر مسئله‌ی تنعم، آرزوها و خیال‌های طبقه‌ی خاصی است که می‌تواند به امکان‌های بیشتر از تمکن بپردازد؛ یک شخصِ به‌خصوص از یک طبقه‌ی اجتماعی خاص که می‌خواهد بهشت زمینی خویش را بسازد و شجره‌نامه‌اش را ارتقا ببخشد.

 

 

برنامه‌ی ویلا در معماری

معماران معاصر با برنامه‌های متنوع و زیادی مواجه‌اند که بیشتر آن‌ها محصول تحولات صنعتی و سبک زندگی مدرن هستند و کمتر از 002 سال عمر دارند. برنامه‌ی ثابت معماری در کلِ تاریخ زندگی بشر، خانه و ویلا است؛ اگر معمار بتواند این برنامه را به‌خوبی حل کند، بدون‌ِشک قادر خواهد بود تا پاسخ مناسبی را برای برنامه‌های معاصر بیابد؛ به‌همین‌دلیل است که معماران مشهور را توسط ویلاهایشان می‌شناسیم و ارزیابی جوایز بزرگ معماری، ارتباط مستقیمی با توانایی معمار به حل برنامه‌ی پروژه‌های ویلایی‌اش دارد.  

 

 

ویلا در مقابل خانه

خانه و ویلا در یک جایگاه قرار نمی‌گیرند. خانه، نماد آن گونه‌ای از معماری است که حتی از دوران غارنشینی به‌عنوانِ یک سرپناه وجود داشته است، اما ویلا گذر از مرحله‌ی سرپناه به سمت انتخاب‌ها و ایده‌آل‌هاست.

 

 

ساختار ویلا از کجا شکل پیدا می کند؟

ویلا ساختاری مبتنی‌بر تجمل دارد که توسط شخصی با یک جایگاه اجتماعی و اقتصادی تثبیت شده در قالب کالبد یک بنای محصور یا محاط در طبیعت متجلی می‌گردد؛ این کالبد انعکاسی است از توجهات ایده‌آل‌گرایانه‌ی آن شخص نسبت به عناصر موجود در طبیعت و سایر متعلقات زمینی که بر تمول و لوکس‌گرایی استوار است؛ از‌آنجا‌که ادبیات، هنر و معماری سفارش‌های لوکسی هستند، اگر این سفارش‌ها دست اهلش بیفتد نتایج خوبی را می‌توان از آن‌ها انتظار داشت.

چگونگی خلق یک ویلا به طبقه‌بندی‌های اجتماعی و اقتصادی وابسته است.
در هر فرهنگ و هر دوره‌ای، هستند افرادی که یک شبه به سرمایه‌های هنگفتی رسیده‌اند و این دست از سفارش‌های معمارانه را به‌شدت تحت تأثیر خواسته‌های خود قرار می‌دهند؛ سفارش‌هایی که حتی ممکن است قرن‌ها بعد از تولید به‌عنوانِ آثار تاریخی حفظ شوند.

 

 

جریان‌سازی ویلا و معماران پیشرو

معماران جریان‌ساز از معماران آرمانی‌شان ایده‌آل‌ها و الگوها را دریافت می‌کنند؛ در دوره‌ی دیگری ممکن است همان الگوها را نابود کنند و درنهایت الگوهای خودشان را به‌نمایش درآورند و این چرخه‌ای است که همواره تکرار می‌شود. 

برای معماران بزرگ، ویلاها نشانه و آیکون‌هایی هستند که تمام حرف‌هایشان را با آن بیان می‌کنند؛ آن‌گونه که مبانی‌تئوری‌هایشان را در ویلاهایشان می‌توان یافت؛ به‌عنوانِ نمونه، «ویلا بوردو» اثر «رم کولهاس»1، «ویلا ساووی» اثر «لوکوربوزیه»2، «ویلا رتوندا» اثر «آندره پالادیو»3 و «ویلای شیشه‌ای» اثر «فیلیپ جانسون»4 و ... عصاره‌ی تجربه‌ی حرفه‌ای این معماران هستند که کانسپت‌ها و تئوری‌هایشان را با آن پیش می‌برند.

کتاب «پنج معمار» و مقالات تحلیلی «پیتر آیزنمن»5 می‌تواند مورد مطالعاتی خوبی برای ادامه‌ی این بحث باشد.

 

 

آسیب‌شناسی ویلا در ایران

از‌آنجا‌که در مسئله‌ی ویلا به‌عنوانِ سفارشی ویژه، سودآوری برای مالک یک اولویت نیست، او حاضر است به‌عنوان‌مثال چند برابر معمول برای بازشوی پنجره‌های ویلا هزینه کند تا بتواند طبیعت اطرافش را بهتر ببیند؛ چرا‌که هرگونه حسابگری در طراحی و ساخت ویلا به اصل آن آسیب می‌رساند.

تحت تأثیر میل به جانمایی در طبقه‌ی اجتماعی بالاتر، به‌تازگی تیپولوژی جدیدی

در معماری ویلاها در ایران به وجود آورده است که از نظر من بیشتر تظاهر است تا تقلید؛ قطعات 100متری در سواحل شمالی کشور که درون آن‌ها یک انباری 07 متری ساخته شده است که به نام ویلا تبلیغ می‌شود و به‌صورت متناوب پیامک فروش آن به گوشی‌ها ارسال می‌شود و یا آپارتمان‌های سه و چهار واحدی در میگون که باغ ندارند؛ وعده‌هایی برای توجیه سرمایه‌گذاری، دادن شخصیت‌های اجتماعی غیرواقعی و ابزاری برای پیشنهاد یک برند کاذب به‌منظورِ سوداگریست!

 

 

طراحی ویلا

با‌توجه‌به پیشبرد تمرین‌های تجربی معماری از طریق پروژه‌های بزرگ‌مقیاس، تا‌کنون طراحی ویلا به‌عنوانِ یک تفریح برایم مطرح بوده است و درموردِ اینکه روزی بخواهم آرزوها و مانیفست‌های شخصی‌ام را روی یکی از آن‌ها پیاده سازم فکری نکرده‌ام؛ شاید این گفت‌وگو در من وسوسه‌ای را ایجاد نماید تا بیشتر روی این موضوع فکر کنم. چهار، پنج ویلا برای دوستانم در ایران طراحی کرده‌ام ولی عمدتاً حق‌الزحمه‌ای برای آن‌ها دریافت نکرده‌ام و جایی هم منتشر نشده‌اند؛ چند خانه نیز به شکل ویلاهایی که می‌شناسیم، در آمریکا در حومه‌ی لس‌آنجلس در دست طراحی دارم که البته یکی از آن‌ها در حال اجرا است.

 اگر ویلا را به‌عنوانِ خانه‌ی آرزوها ببینیم، یک فرصت متقابل برای کارفرما و طراح خواهد بود تا به پرورش انتزاعاتشان بپردازند و جریانات فکری شخصی‌شان را پیش ببرند؛ دراین‌صورت دیگر طراحی ویلا یک پروژه‌ی معمولی نخواهد بود و آرمانی است برای پیاده کردن خیالات و آرزوهای طراح و صاحب ویلا.

 

 

طراحی ویلای خودتان را به چه کسی می‌سپارید؟

در ایران به «محمدرضا قدوسی» و در خارج از ایران اگر این خیال میسر بود به «پیتر زومتور»6.

 

 

طراحی ویلای چه شخصیتی برایتان جذاب‌تر است؟

هر کسی که بداند چه چیزی می‌خواهد و معماری را بشناسد.

 

 

مجله‌ی ویلا را چگونه می بینید؟

مجله‌ای درجه‌ی یک که باید بیشتر در معرض دید قرار بگیرد.

 

 مصاحبه امیرعباس ابوطالبی با آرش مظفری

________________

1 Rem Koolhaas

2 Le Corbusier

3 Andrea Palladio

4 Philip Johnson

5 Peter Eisenman

6 Peter Zumthor

 

 

 چاپ و انتشار تصاویر و مطالب مندرج در این مجله به شرط ذکر منبع "مجله‌ی ویلا" منعی ندارد.
از اینکه با توجه به مورد یاد شده مطالب منتشر شده در مجله‌ی ویلا را بازنشر می‌نمایید، سپاسگزاریم ...