ویلـا گفـتـــ وگو
امیرعباس ابوطالبی
دلارام بلـورچی و علی کـرمانیان
مجله ویلا شماره سیزدهم، گفتوگو با معماران معاصر ایرانی _دفتر اول_
اولین ویلاهای تاریخ معماری کدامها هستند؟ آیا نیاز به حضور در اقامتگاهی آمیخته با طبیعت برآمده از میراث ژنتیکی اجداد غارنشین ما است که اینچنین در ما جلوهگر شده است؟
علی کرمانیان
این بحث قدری روانشناختی و مربوط به شناخت انسان است. من فکر میکنم درعینحال که ما دلمان میخواهد هیجان حضور در طبیعت و حس خطر را تجربه کنیم، به دنبال امنیت نیز میگردیم.
ازآنجاکه معماری با تمدن آمیخته است، وقتی راجع به اولینها در معماری حرف میزنیم باید به اولین تمدنها نگاه کنیم؛ بدونشک اگر در آنها کنکاش کنیم، قطعاً نخستین نمونههای ویلایی را خواهیم یافت؛ اما پرسشی که پیش میآید این است که آیا اصلاً آن موقع چنین نیازی آنهم به این شکل وجود داشته است؟ آیا خانهای عادی که در آن زمان ساخته میشده بهخودیخود از جنس ویلایی که امروزه تعریف میکنیم نبوده است؟ بنابراین قطعاً نمیتوانیم بگوییم که اولین ویلا در کجا ساخته شده است؛ به نظر من در ابتدا خانه شکل گرفته است؛ چراکه تعریف ویلا تا زمان «آندره پالادیو»1 روایت نگردیده است. من پالادیو را بهعنوانِ کسی میشناسم که نگاهی تئوریک را برای اولین بار در ویلا عرضه میکند و با این دیدگاه راجع به آن حرف میزند. شاید قبل او کسی نبوده و شاید هم او اولین کسی بوده که این نگرش را مکتوب کرده است.
دلارام بلورچی
درست است که امروزه ویلاها شبیه به خانههای گذشته هستند؛ اما در همان زمان هم فضاهایی ایجاد میشدند که به قصد سکونت و زندگی نبودند، یعنی بناهایی ایجاد میشدند که هدف از خلق آنها لذت، بازی و عبور از روزمرگیها بود. ما این مقوله را بهنحوی در کاخ آپادانا میبینیم و در دورهی ساسانی هم نمونههایی داریم؛ کوشکهای ایرانی دقیقاً همان هستند؛ مانند کوشک
«باغ فین» که قرار نبود کسی در آن زندگی کند و فقط فضایی برای آرامش، لذت و تفکر بود؛ بنابراین، پالادیو آنچه در گذشته وجود داشته است را فقط تئوریزه و مکتوب کرده است.
بهطورکلی هنر بهخصوص در گذشته همواره در خدمت آن کسانی بوده که از طبقهی مرفه جامعه و شاید اشراف بودند. هنر زمانی رُخ میدهد که انسان از نیازهای اولیهاش عبور کرده است؛ بنابراین، ظهور هنر در معماری ویلا خیلی شاخص است و خود را نشان میدهد؛ برای اینکه هنر در آنجا این فرصت نیکو را برای بروز به دست میآورد؛ جایی که دیگر مسائل زیستی بشر حل شده و حالا میخواهد به مسائل ذهنیاش بپردازد.
آیا ویلا براساس نیازهای روانشناختی و غیرسودآوری تولید میشود؟ (ایدئولوژی ویلا)
علی کرمانیان
در ویلا نیازهای معنوی انسان متجلی میشوند. منافع اقتصادی ساختوساز در ویلا به نسبت دیگر پروژههای ساختمانی کمتر به چشم میخورد؛ چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان. معمار، همسو با نیازهای معنوی کارفرما میتواند فکر، ذهن و تمایلات قلبی خود را نیز ابراز کند. هیچ اثر معماری درست، بدون درست کنار هم قرار گرفتن معمار و کارفرما شکل نمیگیرد.
دلارام بلورچی
در ویلا عملکرد در اولویت قرار نمیگیرد؛ یعنی آسایش در اولویت نیست؛ بلکه لذت در اولویت قرار دارد. وقتی لذت در اولویت باشد، انسانها سختی بیشتری به خودشان میدهند؛ بهعنوانمثال، ممکن است برای داشتن فضایی متفاوتتر پلههای زیادتری را بپذیرند؛ ممکن است در زندگی روزمرهیشان این اتفاق نیفتد، یا زمانی که انسانها کمپ میکنند درحالیکه به سختیهای آن واقف هستند، برای فاصله گرفتن از روزمرگیها «شیوهی» زندگی را عوض میکنند؛ چون بحث، بحث لذت بردن است. شما میتوانید از عملکرد و آسایش فاصله بگیرید؛ این فاصله گرفتن باعث میشود که خلاقیت پدیدار شود و محتوایی تولید شود که در بطن فضایی عملکردگرا خلق نمیشود.
چیستی ویلا
علی کرمانیان
اصلیترین اتفاق ویلا جدایی از محیط اجتماعی، شلوغی شهر و پناه بردن به طبیعت است. دومین ویژگی اصلی ویلا را میتوان استقلال در فرم دانست که یک تکبنا را پدید میآورد و سومین آنهم میتواند مدت زمان بهرهوری از ویلا باشد؛ یعنی استفادهی فصلی و موقت.
بدیهی است که هریک از این مؤلفهها میتوانند بهصورت نسبی نیز عمل کنند؛ بهعنوانمثال، بسیاری از ویلاهایی که در قالب ویلای بهاره یا زمستانه برای اقامت فصلی اشرافزادگان انگلیسی در اسکاتلند ساخته میشدند، بعدها توسط وارثانشان بهصورت دائمی مورد استفاده قرار میگرفتند؛ یا مثالی دیگر در مورد خانهها و باغهای قدیمی ایرانی است که در بافت شهری قرار داشتند و با طبیعت درگیر بودند؛ این نوع از ارتباط بین خانه، باغ و شهر، خانهها را به سمت کیفیتهای ویلایی میبرد.
ویلا براساس تعاریف موجود و بررسی زادگاه آن چهار خصوصیت بارز دارد:
1- استقلال از مسائل شهری، رجعت به طبیعت و ارتباط با آن؛
2- استقلال در فرم معماری؛
3- استفادهی فصلی یا گاهبهگاه؛
4- معماری شخصمحور.
دلارام بلورچی
خانه برای من آنجایی است که زندگی روزمره در آن اتفاق میافتد. شاید یک دستهبندی با عنوان خانهی ویلایی داشته باشیم؛ یعنی آنجایی که امکان زندگی برایتان فراهم است، یا بهطوردائمی در آنجا زندگی میکنید، ولی اِلمانهایی دارد که آن را به کیفیت ویلا نزدیک میکند و دستهای دیگر میتواند بناهایی باشد که بهذات یک ویلا هستند؛ مانند خانههای درختی.
خانه محل تحقق یکسری عملکرد است؛ بنابراین باید مثل یک ماشین درست کار کند؛ مثلاً ارتباطات فضایی در خانه خیلی مطرح است؛ اما در بحث ویلا اهمیت عملکرد کمرنگ شده و انسان، محور قرار میگیرد.
آیا ویلا یک کالای هنری و لوکس به حساب میآید؟
دلارام بلورچی
معماری ویلا اول به هنر نزدیک میشود، سپس به روانشناسی، فلسفه و انسانشناسی. ابعاد و تناسبات فضایی که خلوت و احساس لذت را ایجاد میکنند، متفاوت از فضاهایی هستند که زندگی روزمره در آن جریان دارد و اینگونه فضاها باید با آگاهی بیشتری طراحی شوند.
لوکس آن چیزی است که فراتر از نیازهای اولیه و روزمرهی انسان است؛ بنابر این تعریف، ویلا یک لوکس محسوب میشود؛ چه در گذشته و چه در امروز. هرچند هنر معماری امری بسیار فراگیرتر است و لزوماً کالایی لوکس تولید نمیکند.
این جنس از هنر معماری همواره دستمایهی گفتوگوها و تمارین تجربی معماران بوده است!
علی کرمانیان
ما در گام نخست بهراحتی ذهنمان را مینویسیم و بر روی کاغذ میآوریم و سپس بهوسیلهی آن مکتوبات با دیگران گفتوگو میکنیم. ظهور خلاقیتهای معماران در ویلاها را میتوان بهصورت یک طیف بررسی نمود. به اعتقاد من بیشتر مرتبط میشود به آن قسمتی که ویلا ساختمانی مستقل است؛ بنایی بهصورت یک آبجکت است که هم نمود ظاهری و هم دیاگرام فضای داخلی آن میتواند خیلی ویژه و مختص خودش باشد. همهی ما «ویلا ساوا»2 شاهکار «لوکوربوزیه»3 را میشناسیم که در آن تمام باورها و تئوری معماری خویش را ابراز میکند. وقتی پیشینهی فرمال ویلاها را از گذشته تا به امروز مرور میکنیم، میبینیم که معماری میخواهد تمام تواناییهای فرمال خود را در دههی نود میلادی به رُخ بکشد؛ معمارانی مانند «زاها حدید»4، «دنیل لیبسکیند»5 و «فرانک گَری»6 همهجور فیلی هوا میکنند. اگر مانند گَری خوششانس باشیم در موزه و اگر نباشیم در ویلاهای کوچک این فیلها هوا میشود. به رُخ کشیدن تواناییها و خلاقیتهایشان آنها را به این کار وامیدارد. این موضوع نه فقط در ویلا، بلکه در همهی کاربریها بعد از دههی نود میلادی به اوج خود میرسد و بعد از آن بشر تازه به این نتیجه میرسد که فرم اصل نیست، شاید طبیعت و زمین اصل باشد.
دلارام بلورچی
معمار میتواند فضایی خلق کند که حضور در طبیعت، بازی، لذت و گمگشتگی در آن بازنمایی شود؛ درواقع به لحاظ مفهومی در امتداد طبیعت قرار گیرد و نه فقط فرمی در درون آن. در این فضا بهنوعی به معماری قصهگو (Narrative Architecture) ورود میکنیم و این میتواند آنجایی باشد که معمار قصهای را برای کاربر فضا تعریف میکند و یا بستری را فراهم میکند که کاربر بتواند خود جزئی از یک قصه یا بهنوعی بازی باشد؛ «معماری سرگرم کننده».
هدف ویلایی؛ تحریریهیی مجلهی ویلا بر این باور است که ریشهی ویلاهای رومی را میتوان در باغهای ایرانی جُست. اصولاً هدف باغ، سلامت و تفرج و لازمهی آن نیز فراغت بوده است. در تاریخ ویلا هم «Otium» و «Leisure» به همین واژهها اتلاق میگردند.
دلارام بلورچی
واژهی «Otium» از «Ozio» میآید؛ «Ozio» یعنی جایی که در آن فراغت رُخ میدهد؛ یعنی بودن در جایی بدون انجام کاری؛ جایی که کار از آن فاصله میگیرد و ما لذت را تجربه میکنیم. بهتر از لذت نمیتوانم واژهای را پیدا کنم. وقتی از لذت سخن میگوییم، در دل خود «خلوت» و «سلامت» را هم دربردارد.
ویلا و معماری ایرانی تشابهات آشکاری دارند؛ در گونهی ویلایی فضاهای "دلبخواهی" و "غیرعملکردی" وجود دارد.
دلارام بلورچی
معماری ایرانی براساس «فضا» شکل گرفته است؛ بهنوعی فضامحور بوده است، برخلاف معماری غربی که بیشتر عملکردمحور بوده است. امروزه اتاقها در خانهها اسم اشخاص را به خود میگیرند؛ مثلاً اتاق علی، اتاق دلارام و ... درصورتیکه در گذشته، اتاقهای خانههای ایرانی، اسم معماریشان را به خود میگرفتند؛ اتاق سهدری، اتاق پنحدری، هشتی و ... چون یکسری فضا خلق میشد و بعد استفادهکنندگان به آن فضاها عملکرد میبخشیدند. نقطهی مقابل این قضیه در غرب اتفاق میافتاد؛ بدینصورتکه یکسری فضا خلق میشد که هم در آن میخوابیدند و هم از مهمانانشان پذیرایی میکردند و هم استفادههای دیگری از آن میکردند؛ حتی در خانههای اشراف نیز چنین بوده است. بعدتر، شاهنشین و سرسرا به فضا اضافه شدند و اینها تنها فضاهایی بودند که به غیر از مطبخ عملکرد مستقلی داشتند؛ فضایی که شاید افراد در آن نمیخوابیدند و این اتفاق فقط در خانهی اشراف رُخ میداد. از گذشتههای دور، اتاقها در معماری غرب همیشه دارای عملکرد بودند، ولی ما یک معماری کاملاً انعطافپذیری داشتیم که حتی بهنوعی مبلمان خانهها هم از این قاعدهی انعطافپذیری تبعیت میکرد؛ مانند استفاده از تشکهای خواب قابل جمع شدن. درمجموع میتوان گفت که این قاعده در مشرقزمین مرسوم بود. در ژاپن میبینیم که مبلمان خانههای آنها نیز انعطافپذیر بود، بهگونهای که یک اتاق میتوانست در روز اتاق نشیمن باشد و در هنگام شب با برچیدن مبلمان، لوازم خوابیدن گسترده شود؛ اما در غرب اینچنین نبود؛ آنها از گذشتههای خیلی دور از مبلمان و تختخواب استفاده میکردند.
کدام آثار ویلایی در ایران توانستهاند در جریانسازی معماری معاصر ایرانی نقش بهسزایی را ایفا نمایند؟
علی کرمانیان
اگر بخواهم خیلی صادقانه بگویم باید قدری به من وقت بدهید تا کنکاش کنم و پاسخی مبتنیبر استدلالی محکم را ارائه بدهم؛ اما اگر همینطور بخواهم بگویم مثالهایی از ویلاهای پهلوی اول و دوم وجود دارد؛ ویلاهایی در شمال شهر تهران و در بخشهای مرکزی تهران که در زمان رضاشاه، شمال شهر تهران محسوب میشد. خانههایی که در این دوره در خیابانهای مذکور ساخته شدند، خانههای ویلایی بزرگی باکیفیتهایی بالا بودند. در خیابان سعدآباد از زعفرانیه که به سمت کاخ سعدآباد حرکت میکنیم چند ویلا از دورهی پهلوی هنوز پابرجاست. بهوضوح میتوان گفت که این ویلاها در زمانی ساخته شدند که شمیران جدا از بافت شهری تهران بود و بهعنوانِ یک منطقهی ویلایی محسوب میشد. در دورهی پس از انقلاب هم شاهد خلق آثار خوبی بودهایم؛ بناهایی که شاید اثرگذاری محدودی بر ذائقهی معماری جامعه داشته باشند، ولی اگر این آثار بهدرستی حمایت شده و در جهان معرفی شوند و راجع به آنها گفتوگو شود؛ قطعاً باعث رشد تئوریک و حرفهای این حوزه خواهند بود.
دلارام بلورچی
مثالهای زیادی وجود دارد. آثاری از سیحون و یا ویلا نمازی اثر «جو پونتی»7 نمونههای خوبی هستند. «آراتا ایسوزاکی»8 در یک سمیناری که چند سال پیش در کشور ژاپن برگزار شد در سخنرانیاش گفت که تهران در دورهی پهلوی دوم «Hot Spot» معماری جهان بود و ما بهعنوانِ معماران جوان آرزویمان این بود که به تهران برویم و اثری خلق کنیم.
ویلا در دفتر معماری شما چه جایگاهی دارد؟
علی کرمانیان
میتوانم بگویم به نسبت سایر سوژههای معماری، ویلا زیاد کار کردهایم و از آنها هم راضی و هم ناراضی بودهایم؛ اما در کارهای اخیرمان جریانِ به سمت طبیعت رفتن برایمان مهم و مهمتر شده است؛ پرهیز از خودنمایی در فرم، نزدیک شدن بیشتر به زمین و طبیعت. ما در ابتدا از کاری که انجام میدهیم ذهنیتی نداریم؛ مانند گفتوگوی الآنمان راجع به آن خیلی راحت گَپ میزنیم و فکرهایمان را مطرح میکنیم؛ البته خود سفارشدهنده هم خیلی مهم است.
اگر میتوانستید کارفرمایی را انتخاب کنید، چه کسی را انتخاب میکردید؟ این ویلا را در کجا میساختید؟
علی کرمانیان
خودم را انتخاب میکردم؛ علت این انتخاب این است که هرچه بخواهم را انجام میدهم و دیگر هیچ بهانهای برای خطا ندارم؛ دیگر حکایت این گوی و این میدان است و تمام آنچه که باور دارم را باید نشان دهم. این ویلا را شاید در وسط پُر درختترین جایی میساختم که به دریا هم اشراف داشته باشد. متراژ زمین هرچه بیشتر باشد بهتر است؛ بهطوریکه ساختمان ویلا در آن گم باشد. خود ویلا هم حدود 200 مترمربع باشد کفایت میکند.
دلارام بلورچی
من فکر میکنم که آقای «بهرام بیضائی» را بهعنوانِ کارفرما انتخاب میکردم و بستر ساخت را هم در درههای البرز در نظر میگرفتم. علت انتخاب ایشان بیشتر بهخاطرِ آموختن از ایشان است و همچنین بهخاطرِ ارتباطی که ایشان با فضای ایرانی دارند و یا حتی دیدی ماورای ایرانی؛ دیدی که از همهی ما عمیقتر است؛ ایشان در نمایشنامههایشان فضای ایرانی را به معنایی مینویسند؛ چون خیلی در فرهنگ ایرانی و اسطورهها عمیق هستند و بههمیندلیل شناخت ذهنیت ایشان و نزدیک شدن به آن مرا به عصارهی تمام مفاهیمی که در ذهن خویش داشته نزدیک میکند.
اگر معمار نبودید طراحی ویلایتان را به چه کسی میسپردید؟ یک معمار ایرانی و خارجی نام ببرید.
علی کرمانیان
معمار خارجی «پیتر زومتور»9 و معمار ایرانی «فرهاد احمدی»؛ چون فکر میکنم که دیالوگهایمان خیلی همسو است، با اینکه ویلایی از ایشان ندیدهام، ولی ایشان را انتخاب میکنم.
دلارام بلورچی
من حتماً به سمت معماران ژاپنی میرفتم و «کنگو کوما»10 انتخاب من است. از معماران ایرانی هم شاید «فرهـاد احـمدی» و یا «فیروز فیروز» را انتخاب میکردم.
________________
1 Andrea Palladio
2 Villa Savoye
3 Le Corbusier
4 Zaha Hadid
5 Daniel Libeskind
6 Frank Gehry
7 Gio Ponti
8 Arata Isozaki
9 Peter Zumthor
10 Kengo Kuma
چاپ و انتشار تصاویر و مطالب مندرج در این مجله به شرط ذکر منبع "مجلهی ویلا" منعی ندارد.
از اینکه با توجه به مورد یاد شده مطالب منتشر شده در مجلهی ویلا را بازنشر مینمایید، سپاسگزاریم ...